بازگشت

شهادت امام و ياران آن حضرت


براي خاندان رسول خدا (ص) و شيعيان آن خاندان مظلوم روزي مصيب بارتر و پراندوه تر از روز عاشوراي امام حسين (ع) و روز شهادت آن بزرگوار و يارانش نبوده و در تاريخ اسلام ثبت نشده است. به گفته ي يكي از مورخين «محققا كاري زشت تر از شهادت امام حسين (ع) در اسلام روي نداده است» [1] ، و در حديثي از امام زين العابدين (ع) نقل شده كه روزي نگاه آن حضرت به عبيدالله فرزند اباالفضل العباس (ع) افتاد پس گريست و فرمود: «ما من يوم اشد علي رسول الله (ص) من يوم احد، قتل فيه عمه حمزة بن عبدالمطلب اسدالله و اسد رسوله، و بعده يوم مؤتة قتل فيه ابن عمه جعفر بن ابيطالب، ثم قال: و لا يوم كيوم الحسين (ع) ازدلف اليه ثلاثون الف رجل يزعمون انهم من هذه الامة، كل يتقرب الي الله عزوجل بدمه و هو بالله يذكرهم فلا يتعظون، حتي قتلوه بغيا و ظلما و عدوانا.

ثم قال: رحم الله العباس فلقد آثروا أبلي وفدي أخاه بنفسه حتي قطعت يداه، فابدل الله عزوجل بهما جناحين يطير بهما مع الملائكة في الجنة كما جعل لجعفر بن ابي طالب عليه السلام و ان للعباس عند الله عزوجل منزلة يغبطه بها جميع الشهداء يوم القيامة» [2] يعني؛ روزي بر رسول خدا (ص) سخت تر از روز احد نبود كه عمويش حمزة فرزند عبدالمطلب شير خدا و شير رسول خدا (ص) به شهادت رسيد و پس از آن روز موته بود كه عموزاده اش جعفر بن ابيطالب در آن روز كشته شد، آن گاه فرمود: «و روزي همانند روز حسين (ع) نبود كه سي هزار مرد كه خود را از اين امت مي دانستند به سوي آن


حضرت هجوم برده و هر كدام با ريختن خون آن حضرت مي خواست به خدا نزديك تر شود، و آن حضرت آنان را به ياد خدا مي انداخت ولي اعتنا نكرده تا آنكه آن بزرگوار را از روي ستم و دشمني كشتند.»

سپس فرمود: «خداي رحمت كند عباس را كه براستي ايثار و فداكاري و پايداري نمود، و جان خود را فداي برادر كرد تا آنجا كه دو دست او جدا گرديد و خداي سبحان در عوض دو بال به وي عنايت كرد كه در بهشت با فرشتگان پرواز كند همان گونه كه به جعفر بن ابيطالب داده شد، و براستي كه براي عباس در پيشگاه خداي عزوجل منزلت و مقامي است كه همه ي شهيدان در روز قيامت بدان مقام غبطه برند.»

در حديث است كه عبدالله بن سنان روز عاشورا خدمت امام صادق (ع) رسيد و مشاهده كرد كه رنگ آن حضرت پريده و اندوه او را گرفته، و اشكهاي آن حضرت بر گونه اش مي غلطد، سبب گريه ي آن حضرت را پرسيد؟

امام (ع) فرمود: «چگونه بي خبر هستي مگر نمي داني كه در اين روز حسين (ع) را كشتند.» آن گاه به او دستور داد به حال اندوه درآيد و آن روز را روز مصيبت قرار دهد. [3] .

در روايت امالي صدوق از امام رضا (ع) روايت شده كه فرمود: «ان يوم الحسين اقرح جفوننا و أسبل دموعنا، و اذل عزيزنا بأرض كرب و بلاء، اورثنا الكرب و البلاء الي يوم الانقضاء، فعلي مثل الحسين فليبك الباكون، فان البكاء عليه يحط الذنوب العظام.»

«ثم قال (ع): كان أبي اذا دخل شهر المحرم لا يري ضاحكا و كانت الكآبة تغلب عليه حتي يمضي عنه عشرة ايام، فاذا كان يوم العاشر كان ذلك اليوم يوم مصيبته و حزنه و بكائه و يقول: هو اليوم الذي قتل فيه الحسين (ع).» [4] يعني؛ براستي كه شهادت حسين (ع) ديدگان ما را را مجروج كرد و اشك ما را جاري ساخت و عزيزان ما را در زمين كربلا خوار نمود، و تا روز قيامت براي ما اندوه و بلا به جاي گذارد، و براستي بر كسي همانند حسين (ع) هر گرياني بايد بگريد، كه گريه ي بر او گناهان بزرگ را بريزد.

آن گاه فرمود كه رسم پدرم اين بود كه چون ماه محرم فرامي رسيد هيچ گاه كسي او را خندان نمي ديد، و غم و اندوه آن حضرت را فرامي گرفت تا روز دهم آن ماه مي شد، و آن روز روز مصيبت و اندوه و گريه ي او بود، و مي فرمود كه در اين روز بود


كه حسين (ع) به شهادت رسيد.

در روايت عيون و امالي صدوق از ريان بن شبيب روايت شده كه گويد در روز اول محرم به محضر امام رضا (ع) رفتم، و آن حضرت به من فرمود: «اي پسر شبيب روزه هستي؟» عرض كردم: «نه...» سپس آن حضرت درباره ي محرم و روز عاشورا و مصيبت جانگداز امام حسين (ع) سخناني فرمود كه از آن جمله بود: «يا ابن شبيب ان المحرم هو الشهر الذي كان أهل الجاهلية فيما مضي يحرمون فيه الظلم و القتال لحرمته، فما عرفت هذه الامة حرمة شهرها و لا حرمة نبيها، لقد قتلوا في هذا الشهر ذريته، و سبوا نساءه، و انتهبوا ثقله، فلا غفر الله لهم ذلك أبدا.

يا ابن شبيب ان كنت باكيا لشي ء فابك للحسين بن علي بن أبي طالب (ع) فانه ذبح كما يذبح الكبش، و قتل معه من أهل بيته ثمانية عشر رجلا، ما لهم في الأرض شبيهون، و لقد بكت السماوات السبع و الأرضون لقتله، و لقد نزل الي الأرض من الملائكة أربعة آلاف لنصره، فوجدوه قد قتل، فهم عند قبره شعث غبر الي أن يقوم القائم، فيكونون من أنصاره، و شعارهم «يا لثارات الحسين».

يا ابن شبيب لقد حدثني أبي، عن أبيه، عن جده أنه لما قتل جدي الحسين أمطرت السماء دما و ترابا أحمر، يا ابن شبيب ان بكيت علي الحسين حتي تصير دموعك علي خديك غفر الله لك كل ذنب أذنبته صغيرا كان أو كبيرا، قليلا كان أو كثيرا.

يا ابن شبيب ان سرك أن تلقي الله عزوجل و لا ذنب عليك، فزر الحسين (ع)، يا ابن شبيب ان سرك أن تسكن الغرف المبنية في الجنة مع النبي صلي الله عليه و آله فالعن قتلة الحسين.

يا ابن شبيب ان سرك أن يكون لك من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسين فقل متي ما ذكرته «يا ليتني كنت معهم فأفوز فوزا عظيما».

يا ابن شبيب ان سرك أن تكون معنا في الدرجات العلي من الجنان، فاحزن لحزننا، و افرح لفرحنا، و عليك بولايتنا، فلو أن رجلا تولي حجرا لحشره الله معه يوم القيامة» [5] .

يعني؛ اي پسر شبيب براستي كه ماه محرم ماهي است كه مردم زمان جاهليت در گذشته به خاطر حرمت آن ماه، ستم و جنگ را در آن حرام مي دانستند ولي اين امت نه حرمت


ماه را نگه داشتند و نه حرمت پيامبر را، كه فرزندان او را كشته و زنانش را اسير كرده و اموالش را به غارت بردند. خدايشان هيچ گاه نيامرزد.

اي فرزند شبيب اگر خواستي بر چيزي گريه كني، بر حسين بن علي بن ابيطالب گريه كن كه براستي او را همانند گوسفند كشتند [6] ، و به همراهش هيجده مرد از خاندانش را نيز كشتند كه در زمين همانندي نداشتند، و در شهادت آنها آسمانهاي هفتگانه و زمينها گريستند، و چهار هزار فرشته براي ياري او بر زمين فرودآمدند ولي او را كشته ديدند، و از اين رو در كنار قبر آن حضرت تا روز قيام حضرت قائم همچنان ژوليده مو و گردآلود مي مانند و از ياران آن حضرت خواهند بود و شعارشان نيز «يا لثارات الحسين» [7] مي باشد.

اي پسر شبيب براستي كه پدرم روايت كرد از پدرش از جدش كه چون جدم حسين (ع) كشته شد آسمان خون و خاك قرمز گريست، اي پسر شبيب اگر بر حسين گريه كني تا اشگانت بر گونه ات بريزد خداوند هر گناهي كه داشته باشي كوچك يا بزرگ كم يا زياد همه را بيامرزد.

اي پسر شبيب اگر خوش داري كه خداي عزوجل را در حالي ديدار كني كه گناهي نداشته باشي حسين (ع) را زيارت كن، اي پسر شبيب اگر دوست داري در آن غرفه هاي ساخته در بهشت با پيامبر خدا (ص) سكونت گزيني پس لعنت فرست بر كشندگان حسين.

اي پسر شبيب اگر خوش داري ثواب و پاداش كساني را داشته باشي كه با حسين (ع) به شهادت رسيدند، هر گاه به ياد آن حضرت افتادي بگو «يا ليتني كنت معهم فأفوز فوزا عظيما.»

اي پسر شبيب اگر خوش داري كه در درجات والاي بهشت با ما باشي پس محزون و اندوهگين باش در حزن و اندوه ما، و خوشحال و فرحناك باش در فرح و خوشحالي ما، و ولايت (و دوستي) ما را از دست مده كه براستي اگر مردي سنگي را دوست بدارد خداوند در روز قيامت او را با همان سنگ محشور فرمايد!

در زشتي و ننگ آفريني اين فاجعه همين بس كه هيچ يك از جنايتكاراني كه دستشان
بدان جنايت هولناك آلوده شده بود حاضر نبود مسئوليت آن را به عهده بگيرد و هر كدام گناه آن را به گردن ديگري مي انداخت، تا جايي كه در طول تاريخ هم سخت ترين مدافعان بني اميه كه همه ي اعمال ننگين بني اميه را توجيه مي كنند و محملي براي آن مي تراشند حاضر نيستند شهادت امام حسين (ع) را به يزيد نسبت دهند، و درصدد تبرئه ي او برآمده و گفته اند اين جنايت به دستور عبيدالله بن زياد و بدون اطلاع و دستور يزيد انجام گرديد.


پاورقي

[1] تاريخ الفخري، ص 155.

[2] امالي صدوق، مجلس 70، رقم 10.

[3] مقتل مقرم، ص 223.

[4] امالي صدوق، مجلس 27.

[5] امالي صدوق، مجلس 27، عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 299.

[6] برخي گفته‏اند که تشبيه کشتن آن حضرت به گوسفند از اين جهت بوده است که همان گونه که مردم روزانه هزاران گوسفند را سر مي‏برند و اين ماجرا براي آنها امري عادي است و هيچ دغدغه‏اي به خود راه نمي‏دهند امام حسين (ع) را نيز بدون دغدغه‏ي خاطر و بي‏پروا کشتند، و براي آنها امري عادي بود.

[7] يعني اي انتقام گيرندگان خون حسين.