بازگشت

شمار لشكريان دشمن


در تاريخ اين گونه آمده است كه عبيدالله بن زياد از هر راهي كه مي توانست مردم كوفه را بسيج كرد و پس از فرستادن عمر بن سعد هر روز لشكر تازه اي به سركردگي يكي از افراد سرشناس كوفه به كربلا مي فرستاد تا آنكه در شب عاشورا سپاه بزرگي در كربلا جمع شده بود كه رقم آن را تا هشتاد هزار يا بيشتر نوشته اند [1] كه مشهورترين آنها همان رقم سي هزار نفر است كه در چند روايت از امام صادق و ائمه ي ديگر (ع) نيز نقل شده است. [2] .

فرماندهان آنها نيز عبارت بودند از: عمر بن سعد (فرمانده كل) حر بن يزيد، شبث بن ربعي، شمر بن ذي الجوشن، حصين بن نمير، حجار بن ابجر، عمرو بن حجاج و ديگران.

و از نظر اسلحه مي نويسند عبيدالله بن زياد آنچه در توان داشت خرج كرده بود تا بهترين و بيشترين اسلحه ي روز را براي لشكريان شيطاني خود تهيه كند و چنانچه نقل شده است متجاوز از ده روز تمام، همه ي اسلحه سازان كوفه براي تهيه و ساخت و ساز


اسلحه شب و روز براي لشكر عبيدالله كار مي كردند.


پاورقي

[1] برخي از اين اقوال با مصادر آنها در کتاب حياة الامام الحسين (ع)، ج 3، ص 120 نقل شده است.

[2] متن حديثي را که صدوق (ره) در امالي از امام صادق (ع) روايت کرده اين‏گونه است: «روي أبوعبدالله الصادق عليه‏السلام: ان الحسين دخل علي أخيه الحسن في مرضه الذي استشهد فيه فلما رأي ما به بکي، فقال له الحسن: ما يبکيک يا أباعبدالله؟ قال: أبکي لما صنع بک فقال الحسن عليه‏السلام: ان الذي أوتي الي سم اقتل به، ولکن لا يوم کيومک يا أباعبدالله و قد ازدلف اليک ثلاثون الفا يدعون انهم من امة جدنا محمد و ينتحلون دين الاسلام فيجتمعون علي قتلک و سفک دمک و انتهاک حرمتک و سبي ذراريک و نسائک و انهاب ثقلک فعندها تحل ببني‏امية اللعنة و تمطر المساء رمادا و دما و يبکي عليک کل شي‏ء حتي الوحوش في الفلوات و الحيتان في البحار.» يعني؛ امام صادق (ع) فرموده است که امام حسين (ع) به نزد برادرش امام حسن (ع) آمد (در آن بيماري که امام حسن (ع) بر اثر آن به شهادت رسيد) چون حال برادر را ديد گريست، حسن گفت: «اي اباعبدالله چرا مي‏گريي؟»

امام فرمود: «براي آنچه بر شما رفته است مي‏گريم.».

امام حسن فرمود: «آنچه بر من رفته است زهري است که من به وسيله‏ي آن کشته مي‏شوم ولي روزي همانند روز تو نيست اي اباعبدالله، که سي هزار نفر بر تو هجوم آرند، کساني که ادعا دارند از امت جد ما هستند و خود را مسلمان مي‏دانند، و آنها گرد آيند براي کشتن و ريختن خون تو و دريدن حرمتت و اسارت زنان و فرزندان و غارت اموال تو، و در اين وقت است که لعنت بر بني‏اميه حلال گشته و آسمان خاکستر و خون ببارد، و هر موجودي بر تو بگريد حتي وحشيان صحرا و ماهيان دريا.».

در مجلس 70 نيز روايتي از امام چهارم (ع) شبيه به روايت فوق نقل شده است. (امالي صدوق، مجلس 30).