بازگشت

در منزل بيضة


در اينجا امام (ع) سخنراني ديگري براي حر و لشكريانش فرمود كه متن آن طبق روايت طبري و ابن اثير اين گونه است كه پس از حمد و ثناي الهي فرمود: «أيها الناس ان رسول الله، صلي الله عليه و آله و سلم، قال: من رأي سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله ناكثا لعهد الله مخالفا لسنة رسول الله، صلي الله عليه و آله و سلم، يعمل في عباد الله بالاثم و العدوان فلم يغير ما عليه بفعل و لا قول كان حقا علي الله أن يدخله مدخله. ألا و ان هؤلاء قد لزموا طاعة الشيطان و تركوا طاعة الرحمن و أظهروا الفساد و عطلوا الحدود و استأثروا بالفي ء و أحلوا حرام الله و حرموا حلاله، و انا احق من غير، و قد أتتني كتبكم و رسلكم ببيعتكم، و أنكم لا تسلموني و لا تخذلوني، فان تممتم علي بيعتكم تصيبوا رشدكم، و أنا الحسين بن علي بن فاطمة بنت رسول الله، صلي الله عليه و آله و سلم، نفسي مع أنفسكم، و أهلي مع أهلكم، فلكم في أسوة، و ان لم تفعلوا و نقضتم عهدي و خلعتم بيعتي فلعمري ما هي لكم بنكير، لقد فعلتموها بأبي و أخي و ابن عمي مسلم بن عقيل، و المغرور من اغتر بكم، فحظكم أخطأتم، و نصيبكم ضيعتم، فمن نكث فانما ينكث علي نفسه و سيغني الله عنكم، والسلام.» [1] يعني؛ اي مردم براستي كه رسول خدا (ص) فرمود كه هر كس سلطه گر ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال دانسته و عهد و پيمان الهي را شكسته، و بر خلاف سنت و سيره ي رسول خدا كار كرده است و ميان بندگان خدا به گناه و دشمني و ستم عمل كرده، و با اين حال با گفتار و كردار خود او را انكار نكند (و مخالفت خود را با او آشكار نسازد) بر خداست كه او را به جايگاه همان ستمگر ببرد. هان بدانيد كه اين گروه (بني اميه) پيروي شيطان را ملازم گشته (يا لازم دانسته) و اطاعت خداي رحمان را واگذارده اند. فساد و تباهي را آشكار ساخته و حدود و احكام الهي را معطل گذارده اند؛ غنايم و بهره هاي مسلمانان را منحصر به خود ساخته اند، حرام خدا را حلال دانسته و حلال خدا را حرام شمرده اند. و من (در اين


روزگار) شايسته ترين كسي هستم كه اين اعمال را انكار كرده (و افشا كنم). نامه هاي شما براي من آمد و فرستادگانتان به نزد من آمدند، كه شما با من بيعت كرده ايد كه مرا وانگذاشته و خوارم نكنيد، اينك چنانچه بر بيعت خود پابرجا هستيد به راه صواب و صحيح خود گام نهاده ايد، زيرا من حسين فرزند علي و پسر فاطمه دختر رسول خدايم، جان من با شماست و خانواده ي من نيز با خاندان شمايند، و من پيشوا و الگوي شما در زندگي هستم (يعني مانند آنها نيستم كه اموال مسلمانان را به خود اختصاص دهند) و اگر اين كار را نمي كنيد و پيمان خود را شكسته و بيعت مرا از گردن خود برداشته ايد، به جان خودم سوگند كه اين كار از شما بعيد و عجيب نيست زيرا شما همين كار را با پدر و برادر و عموزاده ام مسلم بن عقيل كرده ايد. پس فريب خورده كسي است كه به شما مغرور شود، و براستي كه بهره تان همين باشد كه به خطا رفتيد، و نصيب خود را تباه كرديد، و هر كس پيمان شكند زيان اين پيمان شكني بر خود او است و خداوند مرا از كمك شما بي نياز گرداند. والسلام.


پاورقي

[1] کامل التواريخ، ج 4، ص 48.