بازگشت

عبدالله بن مطيع عدوي


در كتاب ارشاد مفيد و كامل التواريخ و كتابهاي ديگر آمده است كه از كساني كه با امام (ع) در راه عراق برخورد نموده و از آن حضرت خواسته است تا از آن سفر منصرف گردد عبدالله بن مطيع عدوي بود كه در يكي از منزلگاههاي سر راه آن حضرت سكونت گزيده بود و چون مطلع گرديد كه امام (ع) در راه عراق است نزد او آمد و عرض كرد: «پدر و مادرم به قربانت اي فرزند رسول خدا، براي چه به اينجا آمده اي؟» (سپس آن حضرت را به فرودآمدن دعوت كرده و پذيرايي نمود.)

امام (ع) هدف خود را از سفر به اطلاع وي رساند.


عبدالله عرض كرد: «اذكرك الله يابن رسول الله و حرمة الاسلام أن تنتهك، انشدك الله في حرمة قريش، انشدك الله في حرمة العرب، فوالله لئن طلبت ما في ايدي بني امية ليقتلنك، و لئن قتلوك لا يهابون بعدك احدا ابدا، و الله انها لحرمة الاسلام تنتهك و حرمة قريش و حرمة العرب، فلا تفعل و لا تأت الكوفة و لا تعرض نفسك لبني امية.» [1] .

امام (ع) سخنان او را شنيد، ولي توجهي به آنها نكرد و راه خود را ادامه داد.


پاورقي

[1] کامل التواريخ، ابن‏اثير، ج 4، ص 41. ارشاد (مترجم) ج 2، ص 73.