بازگشت

پاسخ يك سؤال ديگر


بنابراين، ديگر زمينه اي براي آن بحث ديگر هم باقي نمي ماند كه برخي عنوان كرده اند


كه آيا امام حسين (ع) مي دانست كشته مي شود يا نه؟ و اگر مي دانست چگونه خود و يارانش را به كشتن داد و به قربانگاه برد؟ با اينكه خداي تعالي مي فرمايد: «و لا تقتلوا بايديكم الي التهلكة.»

و بحثهاي متفرع بر آن كه شايد در آينده روي آن نيز مختصري بحث كنيم. و همچنين زمينه اي براي اين بحث نيز، كه آيا امام (ع) به منظور تشكيل حكومت اسلامي قيام كرد و زمينه اي براي اين كار وجود داشت يا نه؟ باقي نمي ماند. و آن همه جنگ و جدال بر سر اين مطلب و قلمفرساييها و تكفير كردنها و چماق كشيهاي بي ثمر جا ندارد، بلكه بايد گفت موجب اتلاف وقت گشته و خالي از شبهه هم نبوده و نخواهد بود.

زيرا وقتي آن قيام و حركت براي امام (ع) به صورت يك وظيفه ي الهي و ديني درآمد ديگر احتمال اينكه ممكن است خود و يارانش در اين نبرد كشته شوند، و زن و فرزند و همراهانش به اسارت بروند و اموال و خيمه و خرگاهش به تاراج و يغما برود هيچ كدام نمي تواند جلوي انجام آن وظيفه و حركت مقدس را بگيرد، و او را از اقدام به اين حركت بازدارد. چنانچه در جاهاي ديگر قبل از حادثه ي كربلا و پس از آن نيز چنين احتمالي نمي تواند جلوي جهادها و دفاعهاي مقدس اسلام را بگيرد، و آيا اساسا جهاد در راه خدا و دفاع از نواميس اسلام و حفظ مرزهاي كشور اسلامي جز با آمادگي براي شهادت و ايثار جان و مال و فرزند مقدور است؟

مگر جنگ با دشمنان اسلام هميشه توأم با پيروزي نظامي و شكست دشمنان بوده است؟

هر قيام و دفاعي بالاخره احتمال كشته شدن و اسارت همراهان و غيره را به همراه دارد، مگر اين احتمال و حتي يقين به آن مي تواند عذري براي شانه خالي كردن از زير بار چنين وظيفه و مسئوليت بزرگي قرار گيرد.

مگر آن همه آيات و رواياتي كه درباره ي جهاد در راه خدا رسيده تخصيص خورده است تا ما بياييم بحث كنيم كه آيا قيام امام حسين (ع) از مصاديق آن بوده يا نه؟

مگر در جنگ تبوك نبود كه وقتي مسلمانان به خاطر همين احتمالها و هراسها شروع به بهانه جويي كرده و خواستند از رفتن به جنگ شانه خالي كنند اين آيات نازل نشد كه: «يا ايها الذين آمنوا ما لكم اذا قيل لكم انفروا في سبيل الله اثا قلتم الي الارض ارضيتم بالحياة الدنيا من الاخرة فما متاع الحياة الدنيا في الاخرة الا قليل، الا تنفروا يعذبكم


عذابا اليما و يستبدل قوما غيركم...» [1] يعني؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد شما را چه مي شود كه چون به شما گفته مي شود كوچ كنيد در راه خدا به زمين چسبيده ايد آيا به جاي آخرت به زندگي دنيا خوشنود گشته ايد در صورتي كه بهره ي زندگي دنيا در برابر آخرت جز بهره ي اندكي نيست، و اگر كوچ نكنيد (در راه خدا) خداوند شما را به عذابي دردناك گرفتار كند و مردم ديگري را به جاي شما آورد.

مگر منظور از «احدي الحسنيين» كه در آيات بعد از همين آيات آمده پيروزي يا شهادت در راه خدا نيست.

و مگر در تهديد آنها كه از ترس مرگ در جنگ احزاب ميدان را خالي كرده و به شهر مي آمدند به صراحت نمي فرمايد: «لقد كانوا عاهدوا الله من قبل لا يولون الادبار و كان عهد الله مسئولا، قل لن ينفعكم الفرار ان فررتم من الموت او القتل و اذا لا تمتعون الا قليلا.» [2] يعني؛ و براستي كه اينان از پيش با خدا معاهده كرده بودند كه به جنگ پشت نكنند و براستي كه عهد خدا مورد بازخواست است، بگو گريز براي شما سودي ندارد اگر از مرگ يا كشته شدن بگريزيد، و در آن صورت جز اندكي (از زندگي) بهره ور نخواهيد شد.

و مگر درباره ي جنگ احد و كساني كه فرار كردند نمي فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا لا تكونوا كالذين كفروا و قالوا لاخوانهم اذا ضربوا في الارض او كانوا غزي لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا ليجعل الله ذلك حسرة في قلوبهم و الله يحيي و يميت و الله بما تعملون بصير، و لئن قتلتم في سبيل الله او متم لمغفرة من الله و رحمة خير مما يجمعون، و لئن متم او قتلتم لالي الله تحشرون.» [3] يعني؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد مانند آنها كه كفر ورزديدند و به برادران ايماني خود كه (براي جهاد) در زمين گام نهاده و با جنگجويان بوده اند گفتند: «اگر نزد ما بودند نه مي مردند و نه كشته مي شدند تا خدا آن را در دلهاي ايشان حسرتي قرار دهد، و خداست كه زنده مي كند و مي ميراند و خدا به اعمالي كه مي كنيد بيناست. و اگر كشته شويد در راه خدا يا بميريد، آمرزش خدا از آنچه جمع مي كنيد بهتر است، و اگر بميريد يا كشته شويد در پيشگاه خدا محشور مي شويد.».

و مگر در جاي ديگر درباره ي همين ها كه از ترس از دست رفتن جان و مال حاضر به


جهاد در راه خدا نبودند نمي فرمايد: «قل ان كان آباؤكم و ابناؤكم و اخوانكم و ازواجكم و عشيرتكم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون كسادها و مساكن ترضونها أحب اليكم من الله و رسوله و جهاد في سبيله فتربصوا حتي يأتي الله بامره و الله لا يهدي القوم الفاسقين.»

يعني؛ بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و همسرانتان و خويشاوندانتان و مالهايي كه به دست آورده ايد و تجارتي كه از كسادي آن مي هراسيد و مسكنهايي كه بدان دل خوش هستيد نزد شما از خدا و پيغمبر او و جهاد در راه وي محبوبتر است منتظر باشيد تا خدا فرمان خويش را بيارد كه خدا مردم گناهكار را هدايت نمي كند.

و آيات بسيار و روايات زيادي كه دراين باره نقل شده و از حوصله كتاب خارج است.


پاورقي

[1] سوره‏ي توبه، آيه 39 و 40.

[2] سوره‏ي احزاب، آيه 15 و 16.

[3] سوره‏ي آل‏عمران، آيه 157 و 158.