بازگشت

حركت امام حسين در شب دوم


شيخ مفيد (ره) مي نويسد: «پس حسين (ع) آن شب را در خانه ي خود ماند و آن شب بيست و هفتم رجب سال شصت هجري بوده، و وليد بن عتبة آن شب سرگرم بيعت گرفتن از عبدالله بن زبير شد و او نيز از بيعت سر باز زد، و همان شب مدينه را به سوي مكه ترك كرد، چون صبح شد وليد مردي از بني اميه را با هشتاد سوار از پي او فرستاد و اينان رفتند ولي (چون او از بيراهه رفته بود) به او دست نيافته بازگشتند، چون عصر روز شنبه شد وليد گروهي را به نزد حسين (ع) فرستاد كه آن حضرت نزد وليد رفته با يزيد بيعت كند، اما حسين (ع) فرمود تا بامداد فردا درنگ كنيد آن گاه شما در اين باره انديشه كنيد و ما هم مي انديشيم، آن شب را نيز از آن حضرت دست برداشتند و اصرار نورزيدند. پس حضرت در همان شب كه شب يكشنبه بيست و هشتم رجب بود از مدينه به سوي مكه رهسپار شد؛ و فرزندان و برادرزادگان و برادرانش نيز با بيشتر خاندانش همراه او بودند، جز برادرش محمد بن حنفيه رحمة الله عليه كه چون تصميم آن حضرت را بر بيرون رفتن از مدينه دانست عرض كرد: «اي برادر تو محبوبترين مردماني نزد من و دشوارترين ايشاني بر من (يعني مصيبتي كه به تو روآور شود از مصيبت هر كس بر من دشوارتر است.) و من نصيحت خود را اندوخته نكرده ام براي هيچ كس جز براي تو، و تو شايسته تري به نصيحت و خيرخواهي، اكنون مي گويم از بيعت كردن با يزيد بن معاويه و همچنين از شهرها تا آنجا كه مي تواني دوري كن، سپس فرستادگان خود را به سوي مردم گسيل دار، و آنان را به سوي خويش دعوت كن، پس اگر مردم گردن نهادند و با تو بيعت كردند، سپاس خداي را بر اين نعمت به جاي آر، و اگر بر ديگري جز تو گرد آمدند خداوند به آن وسيله از دين و عقل تو نكاهد و مروت و برتري تو را از ميان نبرد (يعني اگر هم دعوتت را نپذيرند زياني به تو نخواهد رسيد) ولي من بر تو انديشناك و ترسانم از اينكه به شهري از اين شهرها بروي و مردم درباره ي تو دو دسته شوند. گروهي به سود تو و گروهي به زيان تو و ميان ايشان جنگ شود؛ در آن هنگام تو نخستين كسي باشي كه


هدف نيزه ها قرار گيري، و آن هنگام است كه بهترين همه ي امت از نظر خود و پدر و مادر خونش از همه ي آنان ضايعتر و خاندانش از همگان خوارتر گردد. حسين (ع) به او فرمود:

«اي برادر پس به كجا بروم؟» عرض كرد: «به مكه برو پس اگر در آنجا آسوده خاطر بودي و خانه ي اطمينان بخشي براي تو بود كه همانجا باش، و اگر نتوانستي در آنجا بماني به ريگزارها و قله هاي كوه پناه ببر، و از شهري به شهري برو تا بنگري كه سرانجام كار مردم به كجا مي كشد و براستي انديشه و رأي تو چون به كاري روي آوري از همگان نيكوتر و بهتر است.» حسين (ع) فرمود: «اي برادر به حقيقت خيرخواهي و دلسوزي كردي و من اميدوارم كه رأي تو محكم و با موفقيت قرين باشد.»

و مانند آنچه شيخ مفيد (ره) روايت كرده طبري و ابن اثير نيز در تاريخ خود روايت كرده اند و در آنها همان گونه كه خوانديد ذكري از رفتن آن حضرت بر سر قبر جدش رسول خدا (ص) و خواب ديدن آن حضرت و گفتگو با رسول خدا (ص) نشده زيرا پس از روايت فوق در ارشاد مفيد و كتابهاي ديگر آمده كه حسين (ع) به سوي مكه حركت كرد و در راه آيات سوره ي قصص را تلاوت مي كرد. (به شرحي كه پس از اين خواهد آمد).