بازگشت

علت اين همه بي ديني و پرده دريهاي يزيد چه بود؟


مورخان براي اين همه هتاكي و پرده دري يزيد كه حتي سياست حفظ ظاهر و رعايت احترام به افكار عمومي مسلمانان را نيز كه كم و بيش پدرش معاويه و ديگران مراعات مي كردند او مراعات نمي كرد، علل و عواملي ذكر كرده اند كه از آن جمله تربيت و نشو نماي او را در دامان مسيحيان شام بيان داشته اند. زيرا همان گونه كه در تاريخ آمده معاويه، مادر يزيد يعني ميسون دختر بجدل را در هنگامي كه او به يزيد حامله بود طلاق داد و به نزد قبيله اش «كلب» كه در باديه و در مجاورت مسيحيان سكونت داشتند فرستاد، و وضع اين قبيله به خاطر معاشرت زياد با مسيحيان چنان بود كه شديدا تحت تأثير افكار و عادات آنان قرار گرفته و آيين نصرانيت بر آنها چيره شده بود. يزيد پس از تولد در ميان آنها نشو و نما كرد و حتي امر تربيت و تعليم او را به يكي از معلمان


مسيحي سپردند و اين تربيت مسيحيت با خلق و خوي خشن و تند عربي توأم شد و جرثومه اي از بي بند و باري و پرده دري و علاقه مندي به شراب و بوزينه و ساير هتاكي ها از آن پديد آمد كه بعدها قدرت حكومت نيز به دست او افتاد و آن همه جنايات را به بار آورد؛ و سبب اينكه اخطل، شاعر مسيحي دائم الخمر نيز نديم او گرديد و اختيار تام دربار او را به دست گرفت تمايل و تربيت او در مسيحيت و نصرانيت بوده است.

ولي مؤلف كتاب سيرة الائمه الاثني عشر عقيده دارد كه تربيت و نشو و نما در دامان مسيحيان به تنهايي نمي تواند منشأ آن همه بي رحمي و هتاكي نسبت به مقدسات اسلامي گردد، و به اين اندازه يك انسان را به درنده خويي و شهوتراني و سخت دلي بكشاند، و يزيد پليد در آن چند ساله عمر ننگين خود دست به اعمالي زد كه نه مسيحيان و نه اعراب بدوي چنين اعمالي را انجام نمي دهند. و اعراب بدوي اگر چه در بيابان و صحرا و دور از تمدن زندگي كرده و مي كنند اما اخلاق و عاداتي پسنديده نيز دارند كه اسلام هم آنها را تأييد و امضاء كرده است؛ مانند وفاي به عهد و خوشرفتاري با همسايگان و كرم و شجاعت و حمايت از آبرو و عرض و ناموس و امثال آنها كه در تاريخ از عربها نقل و ثبت شده ولي يزيد بن معاويه بويي از اين اخلاق پسنديده و عادات كريمه به دماغش نرسيده بود و اسمي از آنها در تاريخ زندگي ننگينش به چشم نمي خورد.

چنانچه در تاريخ نمونه اي از اعمال ننگين يزيد مانند زناي با خواهران و عمه ها و محارم، بنام عربهاي بدوي و حتي مسيحيان هم جوار با عربهاي بياباني كه يزيد در ميان آنها نشو نما كرده ثبت نشده و به چشم نمي خورد. و به عقيده ي او منشأ تمام اين درنده خويي و ديوسيرتي ها و هتاكي ها و بي حيايي هاي يزيد همان وراثت اموي او و ريشه هاي نژادي او است كه از پدران كافر و مشرك و سخت ترين دشمنان اسلام و بني هاشم، مانند معاويه و ابوسفيان و ديگر شاخه هاي اين شجره خبيثه به ارث برده بود.

مگر همين معاويه و ابوسفيان نبودند كه تا دو سال قبل از رحلت رسول خدا (ص) همه ي سعي و كوشش خود را براي نابودي اسلام و پيامبر گرامي آن به كار بردند و آن همه لشكركشي و ولخرجي را در جنگ هاي خندق و غيره كردند و چون ديدند تلاششان بي ثمر ماند، و اسلام بزرگترين پايگاه جزيرة العرب و مقدس ترين شهرهاي حجاز و مركز همه ي درآمدهاي اقتصادي و كانون همه ي توطئه هاي سياسي آنها را فتح كرد به ناچار و در ظاهر اسلام را پذيرفتند، ولي در باطن از شيطنتها و نقشه هاي پنهاني بر ضد اسلام و خاندان بني هاشم هيچ گاه دست نكشيدند. (چنانچه نمونه هاي آن را در صفحات گذشته


خوانديد.)

باري اين وراثت و ريشه گرفتن از اين شجره ي خبيثه با حماقت و جهالت و بي سياستي كه از همان زندگي صحرا و دور از تمدن نشأت گرفته بود، با روح تربيتي مسيحيت در يزيد به هم پيوست و دست به دست هم داد و آن جرثومه ي فساد و جنايت را به بار آورد، كه در سه سال و اندي حكومت سياه خود، دست به آن جنايات بزرگ و بي سابقه زد، و آن همه فاجعه را به بار آورد. [1] .


پاورقي

[1] سيرة الائمة الاثني عشر، هاشم معروف حسني، ص 45 - 42.