بازگشت

ترك حدود الهي


ماوردي و ديگران روايت كرده اند كه شخص دزدي را نزد معاويه آوردند و معاويه خواست دست او را به جرم دزدي قطع كند، مادر دزد گفت: «يا أميرالمؤمنين اجعلها في ذنوبك التي تتوب منها؟ فخلي سبيلها...» يعني؛ اي معاويه اين گناه را نيز جزء گناهاني قرار بده كه از آنها توبه خواهي كرد، و معاويه نيز آن دزد را رها كرد. [1] .

بايد از طرفداران معاويه پرسيد اولا، مگر احكام خدا تعطيل بردار است كه به خاطر


درخواست يك زن بايد تعطيل شود با اينكه خدا در قرآن فرموده است «تلك حدود الله فلا تعتدوها، و من يتعد حدود الله فأولئك هم الظالمون» [2] .

يا در جاي ديگر كه فرموده است: «و من يعص الله و رسوله و يتعد حدوده يدخله نارا خالدا فيها.» [3] .

ثانيا، آيه توبه از اين گونه گناهان نيز بدين گونه پذيرفته مي شود، يا در اين گونه گناهاني كه حقي از حقوق ديگران پايمال شده و بلكه حقوق همه مسلمانان به باد رفته با توبه ي شخص ديگري كه صاحب حق نيست بخشيده و پذيرفته مي شود؟ و اساسا تعطيل حدود الهي توبه دارد با اينكه در آيات تعطيل حدود كه نمونه اش را ذكر كرديم استثنايي در كار نيست!

اين آيات همانند آيات قتل نفس است كه خداوند فرموده است: «و من يقتل مؤمنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدا فيها.» [4] .

ثالثا، بر فرض اينكه همه ي اين مسائل نيز براي معاويه حل شده بود آيا معاويه چه اطميناني داشت به اينكه موفق به انجام چنين توبه اي خواهد شد و مرگ اين مهلت را به او مي دهد يا نه؟ و سؤالات ديگري كه خود بهتر مي دانيد.


پاورقي

[1] تاريخ ابن‏کثير، ج 8، ص 136، محاضرة السکتواري، ص 164 و احکام السلطانيه، ص 219.

[2] سوره‏ي بقره، آيه 229.

[3] سوره‏ي نساء، آيه 14.

[4] سوره‏ي نساء، آيه 93.