بازگشت

نامه جعدة بن هبيره به امام حسين


جعده بن هبيره خواهرزاده اميرالمؤمنين و پسرعمه امام حسين (ع) بود كه در كوفه سكونت داشت و يكي از دختران اميرالمؤمنين كه نامش «ام الحسين» بود همسر جعده بود و اميرالمؤمنين (ع) نيز هنگام ورود به كوفه پس از جنگ جمل به خانه ي او وارد شد. [1] .

به هر صورت او گذشته از خويشاوندي نسبي و قرابت حسبي كه با امام حسين (ع) داشت از شيعيان و دوستان اين خانواده به شمار مي رفت و چون از مخالفت امام حسين (ع) با حكومت معاويه مطلع گرديد نامه اي به اين مضمون به امام (ع) نوشت: «أما بعد فان من قبلنا من شيعتك متطلعة انفسهم اليك، لا يعدلون بك احدا، و قد كانوا عرفوا رأي الحسن اخيك في الحرب، و عرفوك باللين لاوليائك و الغلظة علي اعدائك و الشدة في أمر الله فان كنت تحب ان تطلب هذا الأمر فاقدم علينا فقد وطنا انفسنا علي


الموت معك». يعني؛ پس از سلام و تحيت، براستي كساني كه از شيعيان شما در اينجا هستند همگي نظرهاي خود را به سوي شما متوجه كرده و كسي را (در مقام و منزلت) هم طراز شما نمي دانند. اينها نظر برادرت حسن را درباره جنگ (با معاويه) دانسته اند، شما را نيز اين گونه شناخته اند كه نسبت به دوستان نرم و نسبت به دشمنان تندخو هستي و درباره دستور خداوند سخت گيري. از اين رو اگر درصدد گرفتن حق خود و قيام هستي نزد ما بيا كه ما خود را براي مرگ در راهت آماده كرده ايم.

امام در پاسخ نامه نوشت:

«اما اخي فاني أرجو ان يكون الله قد وفقه و سدده و اما انا فليس رايي اليوم ذاك فالصقوا - رحمكم الله - بالأرض و اكمنوا في البيوت و احترسوا من الظنة مادام معاوية حيا فان يحدث الله به حدثا و أنا حي كتبت اليكم برأيي و السلام.» [2] يعني؛ اما درباره برادرم حسن (ع)، من اميدوارم كه خداوند او را موفق داشته و در راه خويش ثابت قدم بدارد: اما من اكنون نظرم به قيام (و مبارزه مسلحانه) نيست، پس شما، كه خدايتان مورد رحمت خويش قرار دهد، به زمين بچسبيد، و در خانه هاي خويش كمين كنيد و از اينكه مورد سوء ظن قرار بگيريد احتراز جوييد تا وقتي كه معاويه زنده است. پس هر گاه خدا مرگش را رساند و من در آن زمان زنده بودم نظر خود را در آن وقت براي شما خواهم نوشت.

با توجه به آنچه گفته شد به اين نتيجه مي رسيم كه امام حسين (ع) روي وظيفه اي كه در پيروي از برادرش امام حسن (ع) داشت در مسئله صلح با معاويه نيز آن را پذيرفت و به آن پاي بند بود و تا معاويه زنده بود به احترام معاهده ي برادرش امام حسن (ع) اقدام حادي نكرد - به شرحي كه پس از اين خواهيم گفت - اگر چه تذكر يكي دو نكته در اينجا لازم است.


پاورقي

[1] او است که در شب نوزدهم هنگامي که اميرالمؤمنين خواست به مسجد کوفه برود به خاطر خبرهايي که از شهادت خود خبر داده بود، ام‏کلثوم عرض کرد: بگوييد جعده امشب به جاي شما به مسجد برود. و اميرالمؤمنين در ابتدا پذيرفت، ولي دوباره فرمود: «از مرگ گريزي نيست» و خود به مسجد رفت، اما هنگامي که ضربت خورد همين جعده را که در صف اول نماز بود با دست خود به جلو کشيد و مردم کوفه نماز خود را با او به پايان بردند.

[2] حياة الامام الحسين (ع)، ج 2، ص 230 - 229 نقل از کتاب الاخبار الطوال، ص 230 و انساب الاشراف، ج 1، بخش 1.