بازگشت

وصاياي اميرالمؤمنين به امام حسين


علي (ع) در ضمن وصيتهاي جالب و آموزنده اي كه به همه فرزندان خويش كرد و در اصول كافي و كتابهاي ديگر حديثي نيز آمده است، امام حسين (ع) را نيز مورد توجه قرار داده و به او نيز وصيت و سفارشهاي لازم را در زندگي فرموده است، كه از جمله همان وصيت معروفي است كه با اين كلام شروع مي شود: «بسم الله الرحمن الرحيم: هذا ما أوصي به علي بن ابيطالب...»

تا آنجا كه مي فرمايد: «ثم اني أصيك يا حسن و جميع اهل بيتي و ولدي و من بلغه كتابي بتقوي الله...»

ما تمامي آن را با ترجمه اش در كتاب زندگاني علي (ع) نوشته ايم، و از آن جمله وصيتي است كه در كتاب امالي ابن الشيخ و تنبيه الخواطر (معروف به مجموعه ورام) ورام بن ابي فراس آمده و متن آن اين گونه است كه به سند خود نقل كرده اند كه چون هنگام احتضار اميرالمؤمنين (ع) فرارسيد امام حسن (ع) و امام حسين (ع) و محمد بن


حنفيه و ديگر فرزندان كوچك خود را طلبيد و به آنها وصيت كرد و در پايان وصيت خود به آنها گفت: «يا بني عاشروا الناس عشرة ان غبتم حنوا اليكم و ان فقدتم بكوا عليكم، يا بني ان القلوب جنود مجندة تتلا حظ بالمودة و تتناجي بها، و كذلك هي في البغض فاذا أحببتم الرجل من غير خير سبق منه اليكم فارجوه، و اذا أبغضتم الرجل من غير سوء سبق منه اليكم فاحذروه.» [1] يعني؛ اي پسران من! با مردم به گونه اي آميزش و معاشرت داشته باشيد كه اگر از نظرشان دور شديد دل در هواي شما داشته باشند و اگر پنهان شديد بر شما بگريند، اي پسران من براستي كه دلها لشكرهايي هستند صف بسته كه با دوستي و مودت با يكديگر پيوسته و همراز مي شوند، و در بغض و دشمني هم همين گونه هستند، پس هر گاه مردي را (بي جهت) بدون آنكه خبري از جانب او به سوي شما سبقت گرفته باشد دوست داشتيد به او اميدوار شويد، و اگر مردي را (بي جهت) بدون آنكه بدي و شري از سوي او به شما رسيده باشد مبغوض و دشمن داريد از او دوري جسته و برحذر باشيد.

البته قسمت آخر اين وصيت نامه شامل مطالبي است كه روايات ديگري نيز به اين مضمون آمده و آن جمله «ان القلوب جنود مجندة...» است، و براي فهم دقيق و معناي بيشتر اين جمله و بحث و شرح زيادتري لازم است كه اكنون جاي آن نيست و ما در جاي ديگر روي آن بحث كرده ايم. [2] .



از آن جمله است وصيتي كه در نهج البلاغه آمده و شامل همان مضمون وصيت موجود در كتاب اصول كافي است با تفاوتهايي در متن و مضمون، و تفاوتهايي كه در نقل نهج البلاغه و اصول كافي است آن است كه در نقل نهج البلاغه مورد خطاب حسن (ع) و حسين (ع) و در نقل هاي ديگر همه ي فرزندان آن حضرت هستند، ما در اينجا همان حديث نهج البلاغه را با ترجمه اش در ذيل مي آوريم كه سيد رضي (ره) فرمود: «و من وصية له عليه السلام، للحسن و الحسين عليهماالسلام لما ضربه ابن ملجم لعنه الله: أوصيكما بتقوي الله، و أن لا تبغيا الدنيا و ان بغتكما، و لا تأسفا علي شي ء منها زوي


عنكما، و قولا بالحق، و اعملا للأجر، و كونا للظالم خصما، و للمظلوم عونا.

أوصيكما و جميع ولدي و أهلي و من بلغه كتابي بتقوي الله، و نظم أمركم، و صلاح ذات بينكم، فاني سمعت جدكما -(ص) - يقول: صلاح ذات البين أفضل من عامة الصلاة و الصيام، الله الله في الأيتام، فلا تغبوا أفواههم، و لا يضيعوا بحضرتكم، و الله الله في جيرانكم. فانهم وصية نبيكم، ما زال يوصي بهم حتي ظننا أنه سيورثهم، و الله الله في القران لا يسبقكم بالعمل به غيركم، و الله الله في الصلاة فانها عمود دينكم، و الله الله في بيت ربكم، لا تخلوه ما بقيتم، فانه ان ترك لم تناظروا، و الله الله في الجهاد بأموالكم و أنفسكم و ألسنتكم في سبيل الله، و عليكم بالتواصل و التباذل، و اياكم و التدابر و التقاطع، لا تتركوا الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر فيولي عليكم أشراركم، ثم تدعون فلا يستجاب لكم، ثم قال: يا بني عبدالمطلب لا ألفينكم تخوضون دماء المسلمين خوضا تقولون: قتل اميرالمؤمنين، قتل اميرالمؤمنين، ألا لا يقتلن بي الا قاتلي.

انظروا اذا أنامت من ضربته هذه فاصربوه ضربة بضربة، و لا يمثل بالرجل فاني سمعت رسول الله - (ص) - يقول: اياكم و المثلة و لو بالكلب العقور [3] «يعني؛ شما دو پسر خود را به تقواي الهي سفارش مي كنم و اينكه دنيا را نجوييد (و تلاش براي به دست آوردن آن نداشته باشيد) اگر چه او شما را بجويد، و بر چيزي از دنيا كه از شما گرفته شده و از دست شما رفته است تأسف نخوريد، و به حق سخن گوييد، و به هدف دريافت پاداش آخرت كار كنيد و دشمن ستمكار و ظالم، و ياور مظلوم و ستمديده باشيد.

شما و همه ي فرزندان و خاندانم و هر كس را كه اين نامه ي من به او مي رسد به تقواي الهي و نظم در كارهاتان و اصلاح دادن ميان يكديگر سفارش مي كنم كه من از جدتان - صلي الله عليه و اله - شنيدم كه مي فرمود اصلاح دادن ميان مردمان از همه ي نماز و روزه بهتر است.

خدا را، خدا را (در نظر داشته باشيد) در مورد يتيمان پس براي دهانشان نوبت قرار ندهيد (كه گاهي سير و گاهي گرسنه نگاهشان داريد) و در كنار شما (به خاطر گرسنگي و بي سرپرستي) تباه نشوند.

و خدا را، خدا را (در نظر داشته باشيد) در مورد همسايگانتان كه آنها مورد سفارش پيامبرتان هستند، و پيوسته درباره ي آنها سفارش مي فرمود تا آنجا كه ما پنداشتيم آنها را ميراث بر همسايه قرار خواهد داد.


و خدا را، خدا را (در نظر داشته باشيد) در مورد نماز كه ستون دين شما است.

و خدا را، خدا را (در نظر داشته باشيد) در مورد خانه ي پروردگارتان (مكه معظمه) كه آن را خالي مگذاريد تا زنده هستيد كه اگر رها شود، (خالي بماند) رها نخواهيد شد (و به كيفر الهي گرفتار خواهيد شد.)

و خدا را، خدا را (در نظر داشته باشيد) در مورد جهاد به مالها و جانها و زبانتان در راه خدا، و بر شما باد به همبستگي و بخشايش نسبت به يكديگر و از بريدن و جدايي و پشت به هم كوبيدن بپرهيزيد.

امر به معروف و نهي از منكر را ترك نكنيد كه (سبب شود تا) بدكاران شما بر شما مسلط شوند و سپس شما دعا كنيد و به اجابت نرسد!

آن گاه فرمود: اي فرزندان عبدالمطلب نيابم (و نبينم) شما را كه در خون مسلمانان فرورويد (و دست به كشتار مردم زنيد) به بهانه ي اينكه بگوييد اميرالمؤمنين كشته شده (و هر كاري بخواهيد به اين بهانه انجام دهيد) و بدانيد كه در برابر من جز كشنده ي من كسي نبايد كشته شود، بنگريد چون من از دنيا رفتم يك ضربت به او بزنيد، و او را مثله نكنيد كه از رسول خدا (ص) شنيدم كه مي فرمود از مثله كردن بپرهيزيد، اگر چه سگ گزنده و هار باشد.


پاورقي

[1] امالي، ابن‏الشيخ، ص 27، و تنبيه الخواطر، ج 2، ص 75.

[2] مبارزه با گناه، تأليف نگارنده، ص 325 و آن شاعر پارسي زبان هم گفته است:



ذره ذره کاندر اين ارض و سماست

جنس خود را همچو کاه و کهرباست‏



ناريان مر ناريان را جاذبند

نوريان مر نوريان را طالبند



در جهان هر چيز چيزي جذب کرد

گرم گرمي را کشيد و سرد سرد.

[3] نهج‏البلاغه، باب کتب؛ و رسائل، شماره 47.