بازگشت

شباهت امام حسين با يوسف پيامبر در فضيلت


علامه گنجي شافعي از دانشمندان اهل سنت در كتاب كفاية الطالب به سند خود از ربيعه سعدي روايت كرد كه چون مردم درباره ي فضيلت و برتري اصحاب اختلاف نظر پيدا كردند، [1] من مركب خود را سوار شده و به مدينه آمدم و به نزد حذيفة بن يمان رفتم.

حذيفه گفت: «اهل كجايي؟»

گفتم: «اهل كوفه.»

حذيفه گفت: «خوش به حال شما اي مردم كوفه.»

گفتم: «من آمده ام تا درباره ي اختلافي كه مردم با ما درباره ي فضيلت و برتري اصحاب دارند از شما سؤال كنم.»

حذيفه گفت: «نزد شخص خبير و آگاهي آمده اي، و بدان كه من جز آنچه را گوشهايم شنيده و در دلم جاي گرفته، و چشمانم ديده است براي تو چيز ديگري نخواهم گفت.»


آن گاه حذيفه دنباله ي سخنان خود را چنين ادامه داد: «روزي رسول خدا (ص) به نزد ما آمد. چنانكه گويا هم اكنون كه تو را مي نگرم او را مي بينم كه حسين بن علي (ع) را بر شانه ي خود سوار كرده بود و گويا هم اكنون كف دست پاك آن حضرت را مي بينم كه بر پاي حسين گذارده و پاي او را با دست خود بر سينه اش چسبانده بود و مي فرمود: «أيها الناس لأعرفن ما اختلفتم فيه من الخيار بعدي، هذا الحسين بن علي خير الناس جدا و جدة جده محمد رسول الله سيد النبيين، و جدته خديجة بنت خويلد سابقة نساء العالمين الي الايمان بالله و رسوله، هذا الحسين بن علي خير الناس أبا و خير الناس أما، ابوه علي بن ابيطالب اخو رسول الله و وزيره و ابن عمه و سابق رجال العالمين الي الايمان بالله و رسوله و امه فاطمة بنت محمد سيدة نساء العالمين، هذا الحسين بن علي خير الناس عما و خير الناس عمة، عمه جعفر بن ابيطالب المزين بالجناحين يطير بهما في الجنة حيث يشاء، و عمته ام هاني بنت أبي طالب، هذا الحسين بن علي خير الناس خالا و خالة، خاله القاسم بن محمد رسول الله، و خالته زينب بنت محمد.

ثم وضعه عن عاتقه فدرج بين يديه و حبا.

ثم قال: ايها الناس هذا الحسين بن علي جده و جدته في الجنة، و ابوه و امه في الجنة و عمه و عمته في الجنة، و خاله و خالته في الجنة، و هو و أخوه في الجنة، انه لم يؤت احد من ذرية النبيين ما اوتي الحسين بن علي ما خلا يوسف بن يعقوب. [2] يعني؛ اي مردم، من به خوبي مي دانم كه درباره ي برگزيدگان پس از من اختلاف خواهيد كرد، اين حسين بن علي است كه جد و جده اش بهترين مردم هستند، جدش محمد رسول خدا (ص) خاتم پيامبران و جده اش خديجه دختر خويلد كه از همه ي زنان جهانيان به خدا و رسول او زودتر ايمان آورد. اين حسين بن علي است كه از جهت پدر و مادر بهترين مردم است، پدرش علي بن ابيطالب برادر رسول خدا و وزير و پسرعموي او و كسي است كه از همه ي مردان عالم در ايمان به خدا و رسول او سبقت گرفت، و مادرش فاطمه دختر محمد بانوي زنان جهانيان مي باشد. اين حسين بن علي از طرف عمو و عمه بهترين مردم است، عمويش جعفر بن ابيطالب و همان كسي است كه به وسيله ي دو بال در بهشت مزين و مفتخر گرديده و با آن دو بال به هر جا بخواهد در بهشت پرواز مي كند، و عمه اش «ام هاني» دختر ابوطالب است. اين حسين بن علي از جانب دايي و خاله بهترين مردم است، دائيش قاسم


فرزند محمد رسول خدا، و خاله اش زينب دختر محمد است. آن گاه حسين را از شانه اش بر زمين نهاد و آن كودك در پيش روي آن حضرت راه مي رفت و گاه مي افتاد. سپس فرمود: اي مردم اين حسين بن علي است كه جد و جده اش در بهشتند، پدر و مادرش در بهشتند، عمو و عمه اش در بهشتند، دائي و خاله اش در بهشتند، و خود و برادرش در بهشتند، براستي كه آنچه به حسين بن علي داده شده است به هيچ يك از فرزندان پيامبران داده نشده جز به يوسف بن يعقوب. [3] .


پاورقي

[1] در پايان حديث توضيحي از نگارنده خواهد آمد که با شواهدي که در روايت هست استفاده مي‏شود که اين اختلاف نظر مربوط به زمان خلفاي ثلاثه بوده است.

[2] کفاية الطالب، ص 272.

[3] ظاهرا منظور همين نسب عالي و نزديکان مانند جد و عمو و عمه و دايي و خاله و اينهاست و به شرحي که در تواريخ مضبوط است، که حضرت يوسف نيز دارا بود.