بازگشت

پيمان صلح


معاويه با به كارگيري هواداران و وابستگان خود در عراق علاوه بر تهديد و تطميع مردم، با تبليغات وسيع زمينه صلح (و به دست آوردن عراق بدون خونريزي) را آماده ساخت. معاويه با زيركي و حيله گري اي كه داشت در ميان سپاه عراق شايعاتي مبني بر صلح امام حسن عليه السلام مطرح كرد و نهايتا به خود حضرت عليه السلام پيشنهاد نمود.

امام حسن عليه السلام با آگاهي از شرايط بد سپاه خويش پيشنهاد معاويه را با مردم در ميان گذاشت و اكثريت آنها را موافق صلح يافت. چنانكه امام عليه السلام مي فرمايد:

«ديدم كه اكثريت عظيم مردم متمايل به صلح بوده و از جنگ كراهت دارند من نيز نخواستم آنها را بر چيزي كه كراهت دارند وادارم.» [1] .

وقتي امام عليه السلام سستي مردم را ديد، احساس كرد اگر با معاويه درگير شود ثمره ي جنگ چيزي به جز كشته شدن ياران مخلصش و نابودي بقية السلف نخواهد بود.

امام حسن عليه السلام در اين باره مي فرمايد:

«و لولا ما اتيت لما ترك من شيعتنا علي وجه الارض احد الا قتل» [2] .

اگر چنين نمي كردم احدي از شيعيان ما در روي زمين باقي نمي ماند و همه كشته مي شدند.

مكر و خدعه ي ديگر معاويه اين بود كه كاغذ سفيد امضاء شده براي امام حسن عليه السلام فرستاد. [3] و هرگونه تعهدي را پذيرفت. گفت: هدف تو از خلافت چيست؟ مگر


نمي خواهي به مقررات اسلامي عمل شود؟ من مجري منويات تو هستم. بنابراين، شما براي اينكه خودت مي خواهي مجري احكام باشي حاضري چنين جنگ خونين به پا كني؟!

اگر امام حسن عليه السلام در چنين شرايط صلح را نمي پذيرفت يقينا ده ها هزار نفر كشته مي شدند و سرانجام هم مردم شام پيروز مي شدند و تاريخ، امام حسن عليه السلام را ملامت مي كرد. از پيروان راستين مكتب اهل بيت عليهم السلام نيز كسي باقي نمي ماند.

امام حسن عليه السلام با امضاي صلحنامه، چهره ي كريه اموي ها را بر ملا كرد و زمينه قيام خونين كربلا را مهيا نمود.


پاورقي

[1] اخبار الطوال، ص 220.

[2] همان، ص 221.

[3] الکامل، ابن‏اثير، ج 2، ص 446.