بازگشت

نهي عمر از رفتن به ميدان جنگ


وقتي عمر در مورد رفتن به جنگ با روم با حضرت امير عليه السلام مشوررت كرد. امام عليه السلام به خوبي او را راهنمايي كرد و فرمود:

«... ولي تو اگر شخصا به سوي دشمن حركت كني و مغلوب گردي براي شهرهاي دوردست مسلمانان پناهي نمي ماند، (اگر تو در ميدان جنگ كشته شدي پيش از آن كه مردم با ديگري بيعت كنند) كسي نيست كه به او مراجعه كنند. پس مرد جنگ


آزموده اي را به سوي آنها بفرست و گروهي كه مشكلات و سختي هاي جنگ ها را ديده اند و خيرخواه و نصيحت پذيرند با او همراه ساز. پس اگر خدا پيروزي داد همان است كه تو مي خواهي و اگر نشد تو مدافع مردم و پناه آنها خواهي بود.» [1] .

همچنين در مورد حضور عمر در جنگ با ايران مطالبي اظهار داشت كه براي جهان اسلام بسيار مفيد است. علي عليه السلام به او فرمود:

«اگر شخصا از اين سرزمين خارج شوي عرب از اطراف و اكناف سر از فرمانت بيرون خواهند برد (و آن گاه خواهي فهميد) كه آنچه پشت سر گذاشته اي مهم تر از آن است كه در پيش رو داري. اگر چشم عجم ها فردا بر تو افتد خواهند گفت اين اساس و ريشه عرب است اگر قطعش كنيد راحت مي گرديد و اين فكر آنها را در مبارزه با تو و طمع در نابوديت حريص تر و سرسخت تر خواهد ساخت...» [2] .

نقش هدايتي علي عليه السلام نسبت به خلفا آن قدر مهم و حساس بوده است كه خليفه دوم بارها گفته است:«لا ابقاني الله لمعضلة ليس لها ابوالحسن»؛ خداوند مرا با مشكلي كه علي براي حل آن نباشد باقي نگذارد! همچنين گفت:«لولا علي لهلك عمر» [3] اگر علي نبود عمر هلاك شده بود.


پاورقي

[1] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 134.

[2] همان، خطبه‏ي 146.

[3] الغدير، ج 6، ص 110 و 126، به نقل از انساب الاشراف، ج 1، ص 100، طبقات، ج 2، ص 332.