بازگشت

مقدمه


وقتي امامت و رهبري از مركز و محور خود دور شد و اين امانت الهي [1] در دست كساني قرار گرفت كه به هيچ وجه شايستگي آن را نداشتند، زمينه گسسته شدن ديگر رشته هاي دين نيز پديد آمد. به ديگر سخن، تسلط منافقان رجعت طلب، بر قدرت سياسي و حكومت، عوامل چندي را در خدمت آنان قرار داد. و با انزواي اهل بيت عليهم السلام و جلوگيري از كتابت و نشر كلام نبوي، زمينه بروز بدعت ها و جعل حديث مهيا گشت. و در نتيجه جنبش ارتجاعي به طرز وحشتناكي در جامعه سرعت يافت و ارزش هاي معنوي و الهي يكي پس از ديگري جاي خود را به ارزش هاي مادي و جاهلي دادند.

چنان كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله پيش بيني كرده بود، مردم در تاريكي و حيرت عجيبي واقع شدند:


«ليغشين امتي من بعدي فتن كقطع الليل المظلم يصبح الرجل فيها مؤمنا و يمسي كافرا يبيع اقوام دينهم بعرض من الدنيا قليل» [2] .

امت مرا پس از من، شرايط گمراه كننده و از دين برگردان، چون پاره هاي شام سياه فرومي پوشاند و در آن شرايط انسان، صبحگاهان مؤمن است و شامگاهان كافر مي شود و جماعت هايي هستند كه دينشان را به پاره ناچيزي از ثروت يا لذت دنيا مي فروشند.

و در گفتاري كه عبادة بن صامت نقل كرده، پيامبر از استقرار و تسلط ارتجاع چنين ياد كرده است:

«ستكون فتن لا يستطيع المؤمن ان يغير فيها بيد و لا لسان» [3] .

به زودي فتنه ها پديد خواهد آمد كه در آن فرد مؤمن نمي تواند اوضاع را به دست و زبان تغيير دهد.

و مولاي متقيان علي عليه السلام در اين زمينه مي فرمايد:

«اگر آن حقايقي كه من مي دانم و غيبش از شما پوشيده است بدانيد بي درنگ از وحشت آن دانستن، به كوه ها پناه خواهيد برد.» [4] «بدانيد كه در آينده ي نزديك و پس از من، مردي بر شما سلطه پيدا خواهد كرد كه حلقومي گشاده و شكمي برآمده دارد؛ هر چه به چنگ آورد مي خورد و باز در طلب آنچه ندارد مي دود، بنابراين، او را بايد بكشيد، ولي شما او را نخواهيد كشت.» [5] .

بدين سان علي عليه السلام آينده حاكميت سياسي و به تبع آن اوضاع فرهنگي و اجتماعي را پيش بيني و پيش گويي مي فرمايد.

همانطور كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام پيش بيني مي كردند. جريان هاي مخرب اتفاق افتاد و انحرافات روز به روز عميق تر شد. اين انحرافات و كجروي ها به اندازه اي زياد


شد. كه علي عليه السلام وقتي زمامداري جامعه را پذيرفت اصلاحات داخلي را از هر كار ديگري مهم تر دانست و فرمود:«ما امروزه با برادران ديني خود بر سر انحرافات و كجروي ها و شبهات و تأويلات باطلي كه دامنگيرشان شده در حال جنگ هستيم.» [6] اما بني اميه مانع به انجام رسيدن اصلاحات شدند و با شهادت آن حضرت عليه السلام و سراسري شدن حكومت معاويه، جنبش ارتجاعي به انقلاب ارتجاعي منجر شد. با حاكميت بيست ساله ي معاوية بن ابي سفيان، بدعت ها و جنايت ها به اندازه اي فراگير شد كه حسين بن علي عليه السلام با تمام هستي براي نجات جامعه از انحرافات و كجروي ها وارد مبارزه شد و با فداكاري خود امت اسلام را بيدار ساخت. اگر نبود فداكاري امام حسين عليه السلام، بدون شك بني اميه نامي از اسلام باقي نمي گذاردند.

در اين گفتار پيامدهاي سوء سقيفه و آثار مخرب آن بر حيات فرهنگي و اجتماعي جامعه را به اختصار بررسي، و زمينه هاي سلطه «امويان» را بازگو خواهيم نمود.


پاورقي

[1] ان الله يأمرکم ان تؤدوا الامانات الي اهلها. (نساء (4)، آيه‏ي 58) يکي از مصاديق بارز امانت در آيه شريفه حکومت و مسؤوليت‏هاي اجتماعي مي‏باشد. مجمع البيان، ج 2، ص 63.

[2] نهج‏الفصاحه، ص 492، بحارالانوار، ج 18، ص 145.

[3] امالي شيخ صدوق، ص 302، بحارالانوار، ج 18، ص 144.

[4] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 116.

[5] همان، خطبه‏ي 57.

[6] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 122.