وحدت و برادري
پيش از بعثت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بين مردم حجاز هيچ معيار و منافع مشتركي وجود نداشت كه بتواند جامع طوايف مختلف باشد. نه دين واحدي داشتند و نه حكومت واحدي، حتي تكلم به زبان عربي نيز بين آنها يكسان نبود.نتيجه ي اين تشتت و تفرقه ديني و سياسي وقتي با جاه طلبي حكام خودخواه و تعصب و ناداني مردم عجين مي شد نزاع و كشمكش دايمي را موجب مي گشت.
يكي از بركاتي كه اسلام به ارمغان آورد ايجاد برادري و اخوت بين مردم بود. مردم علاوه بر وحدت ديني، وفاق سياسي هم پيدا كردند، مضافا بر اينكه تحت تعاليم اسلام قرار گرفتند و از اين طريق منافع مشترك ديني و ملي پديد آمد. قبيله ي قوي تر ديگر مي توانست عليه قبيله ي ضعيف تر، شمشير بكشد چون او را مسلمان، و برادر ديني
خودش مي دانست و ريختن خون وي را حرام مي شمرد.
اميرمؤمنان عليه السلام در اين باره مي فرمايد:«آري پيامبر برحسب مأموريتي كه داشت رسالت هاي پروردگارش را ابلاغ نمود. پس خداوند به وسيله آن حضرت شكاف هاي ناشي از اختلاف را پر كرد و ميان خويشاوندان همبستگي و الفت به وجود آورد. آن هم در پي شعله هاي عداوتي كه در سينه ها افروخته شده بود و كينه هاي نهفته اي كه هر آن در دل ها جرقه مي زد.» [1] .
مولوي در مورد صلح و صفايي كه بين دو قبيله اوس و خزرج به بركت اسلام پديد آمد چنين مي گويد:
دو قبيله كاوس و خزرج نام داشت
يك ز ديگر جان خون آشام داشت
كينه هاي كهنه شان از مصطفي
محو شد در نور اسلام و صفا
اولا اخوان شدند آن دشمنان
همچو اعداد عنب در بوستان
و ز دم «المؤمنون اخوة» به پند
در شكستند و تن واحد شدند
آفرين بر عشق كل اوستاد
صد هزاران ذره را داد اتحاد
همچو خاك مفترق در رهگذر
يك سبوشان كرد دست كوزه گر [2] .
اسلام با زشت خواندن كينه و عداوت افراد مؤمن نسبت به يكديگر، آنها را به محبت و خيرخواهي ترغيب نمود و اساسا خيرخواهي براي ديگران را شرط دينداري شمرد [3] و بهترين بندگان خدا را مفيدترين آنها به مردم دانست. [4] و با بياني زيبا فرمود «اجعل نفسك ميزانا فيما بينك و بين غيرك، فاحبب لغيرك ما تحب لنفسك، و اكره له ما تكره لها، و لا تظلم كما لا تحب ان تظلم، و احسن كما تحب ان يحسن اليك» [5] .
همچنين علي عليه السلام فرمود:«و لا تباغضوا فانها الحالقة»؛ كينه يكديگر را در دل راه مدهيد، كه هرگونه خير و بركت را نابود مي سازد. و خداوند متعال مردم را به وحدت فراخواند و از تفرقه برحذر داشت:«و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا» [6] .
همگي به ريسمان خدا (قرآن و اسلام، و هرگونه وسيله ي وحدت) چنگ زنيد، و پراكنده نشويد.
الرحمن، علم القرآن، خلق الانسان، علمه البيان. [7] .
قرآن كريم
پاورقي
[1] نهجالبلاغه، خطبهي 231.
[2] مثنوي معنوي، مولوي، دفتر دوم، ص 376.
[3] بحارالانوار، ج 74، ص 158.
[4] اصول کافي، ج 2، ص 163.
[5] نهجالبلاغه، نامهي 31، ص 921، خويشتن را معيار و مقياس قضاوت بين خود و ديگري بگير! پس آنچه را که براي خود دوست ميداري براي ديگران دوست بدار و آنچه را که براي خود نميپسندي بر ديگران نيز مپسند. ستم مکن همانگونه که دوست نداري به تو ستم شود. نيکي کن همانطور که دوست داري نسبت به تو نيکي کنند.
[6] آل عمران (3)، آيهي 103.
[7] الرحمن (55)، آيات 4 - 1؛ خداي مهربان (به رسولش محمد صلي الله عليه و آله) قرآن را آموخت و انسان را خلق کرد و به او تعليم نطق و بيان فرمود.