بازگشت

بعثت پيغمبر سرآغاز تحولات


بعثت پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله زماني به وقوع پيوست كه مردم در ظلمت جهل و سرگرداني معنوي عجيبي فرورفته، و گرفتار بيدادگري صناديد قريش بودند. پيامبر صلي الله عليه و آله مبعوث به رسالت شد تا نظام شرك و ظلم را در هم بشكند و توحيد و عدالت را بنيان گذارد و بار سنگيني كه بر دوش مردم بود از دوششان فروگذارد. و بند عقايد پوچ و بي اساس شرك و وظايف رنج آور و طاقت فرساي نظامات سياسي و اقتصادي حاكم كه به سختي محدود و مقيدشان گردانيده بود، بگشايد. [1] .

علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد:«خداي متعال پيامبر صلي الله عليه و آله را زماني فرستاد كه مردم در


حيرت و گمراهي سرگردان بودند و در فتنه و جهل و فساد غوطه ور، هوا و هوس هاي سركش، آنها را به سوي خود جذب كرده، تكبر و خودخواهي آنها را از جاده حق دور ساخته بود؛ جهل و ناداني آنها را سبك مغز بارآورده و در كارهاي خود مضطرب و حيران ساخته و به جهل و ناداني مبتلا بودند، در اين هنگام پيامبر صلي الله عليه و آله در نصيحت و اندرز آنها كوشش كرد و آنان را به راه راست رهنمون و به سوي حكمت و دانش و موعظه ي نيكو دعوت كرد.» [2] .

:«با آمدن پيامبر صلي الله عليه و آله نعمت، پر و بال كرامت خود را بر آنها گسترد و نهرهاي مواهب خود را به سوي آنان جاري نمود و آيين حق با تمام بركاتش آنها را در برگرفت در ميان نعمت ها غرق گشتند و در دل يك زندگاني خرم، شادمان شدند. امور آنان در سايه قدرت كامل استوار گرديد و در سايه عزتي پيروز قرار گرفتند و حكومتي ثابت و پايدار نصيبشان گرديد. پس آنان حاكم و زمامدار جهانيان شدند و سلاطين روي زمين گشتند و مالك و فرمانرواي كساني شدند كه قبلا بر آنها حكومت مي كردند و قوانين و احكام را درباره كساني به اجرا گذاشتند كه قبلا در مورد خودشان اجرا مي نمودند. كسي قدرت درهم شكستن

نيروي آنان را نداشت و احدي خيال مبارزه با آنان را در سر نمي پروراند.» [3] .

:«جهان به او (محمد صلي الله عليه و آله) روشن گشت در حالي كه گمراهي مرگبار و جهالت وحشتناك همه را در تسخير خود داشت.» [4] .



آن كه عالم را ز شرك و جهل و حيراني رهاند

با فروغ دانش و دين، آن دل داناستي [5] .



قرآن كريم به عنوان «دين مدون» تئوري مبارزه و تجديد ساختارهاي اعتقادي و اجتماعي را به عهده داشت و پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله با الهام گرفتن از وحي، برنامه هاي اصلاحي خود را پيش مي برد و قرآن روشنگر و مبين هر مبهمي بود:«و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل


شي ء و هدي و رحمة و بشري للمسلمين» [6] ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براي مسلمانان است. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله با نهضت الهي خود توانست تمام ساختارهاي فرهنگي، سياسي و اجتماعي جامعه را دگرگون سازد. و جامعه را به سوي ملكوت و نور هدايت كند. يقينا بررسي همه خيرات و بركاتي كه از جانب دين مبين اسلام نصيب امت پيامبر صلي الله عليه و آله گرديد از حوصله اين بحث خارج است و با موضوع اصلي اين نوشتار نيز فاصله دارد. لذا اين مبحث را تا حدي كه براي تبين جريان رجعت سنت هاي كهن جاهلي ضرورت دارد طرح مي كنيم. طرح اين مبحث، از آن جهت ضروري است كه درك صحيح بدعت هاي خلفا مخصوصا بني اميه و عدول آنها از ارزش ها و اصول اسلامي وابسته به آن است. براي اينكه مفهوم كلام نوراني امام حسين عليه السلام كه مي فرمايد:«سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله به كلي از بين رفته و بدعت ها ظاهر شده است» روشن شود. و معلوم گردد كه چرا اباعبدالله الحسين عليه السلام در محيط و وضعيتي كه بني اميه ايجاد كرده بودند آرزوي مرگ و شهادت مي كند. [7] لازم است ابتداء سنت ها و ارزش هاي اسلامي را متذكر شويم.


و لقد بعثنا في كل امة رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت. [8] قرآن كريم


پاورقي

[1] سوره‏ي اعراف (7)، آيه 157. «الذين يتبعون الرسول النبي الامي الذي يجدونه مکتوبا عندهم في التورية و الانجيل يأمرهم بالمعروف و ينهاهم عن المنکر و يحل لهم الطيبات و يحرم عليهم الخبائث و يضع عنهم اصرهم و الاغلال التي کانت عليهم.».

[2] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 95.

[3] همان، خطبه‏ي 192.

[4] همان، خطبه‏ي 151.

[5] ديوان مرحوم مهدي الهي قمشه‏اي، ص 298.

[6] نحل (16)، آيه‏ي 89.

[7] طبري، ج 4، ص 305؛ والکامل، ج 3، ص 553.

[8] همانا در ميان هر امتي پيغمبري فرستاديم تا به خلق ابلاغ کند که خداي يکتا را بپرستيد و از طاغوت دوري کنيد. سوره نحل (16)، آيه‏ي 36.