بازگشت

شرب خمر و فساد در جاهليت


از نظر لغويين خمر به مايع مست كننده اطلاق مي شود. و معناي اصلي آن پوشش است. شراب از آن جهت كه پرده روي عقل انسان مي افكند به نحوي كه خير و شر را درك نمي كند «خمر» ناميده شده است. چنانكه عرب به پوششي كه زنان سر مي كنند «خمار» مي گويند. [1] .

از قرآن كريم و كتب تاريخي استفاده مي شود كه در بين اعراب قبل از اسلام، شرب خمر رواج داشته است.

بزرگ ترين نشانه شيوع اين آفت بين اعراب وجود آيات متعدد در قرآن كريم است كه آن را تحريم نموده؛ و مجازات هاي قاطعي براي منع اعراب از آن وضع


نموده است. [2] .

شرب خمر در عصر جاهلي به قدري فراوان بوده است كه اكثريت افراد جامعه مبتلا به آن بوده اند، و تعداد انگشت شماري از مردم اين عمل شنيع را بر خود حرام مي دانستند. به همين جهت اسامي اين افراد در كتب مورخين ضبط شده است.

شهرستاني در ملل و نحل مي نويسد:«از جمله افرادي كه در جاهليت شراب نمي نوشيدند، صفوان بن اميه، قيس بن عامر التميمي و عفيف بن معدي كرب الكندي بوده اند.» [3] .

علاقه عرب به شراب به حدي زياد بوده است كه برخي از آنها اسلام را به خاطر اينكه شرب خمر را حرام مي دانست نمي پذيرفتند. چنانكه در حالات «اعشي» مي خوانيم كه چون خبر بعثت را شنيد متمايل به اسلام شد. مي خواست به مدينه بيايد و خدمت پيغمبر صلي الله عليه و آله برسد ولي ابوسفيان به او گفت: محمد تو را از آنچه عادت داري و مايه لذت توست - يعني قمار و زنا و شراب - بازمي دارد!» اعشي از تصميم خود منصرف شد. [4] .

و گاهي افراد آنقدر در شرب خمر افراط مي كردند كه از عضويت قبيله خلع و طرد مي گرديدند. چنانكه قوم براض بن قيس كناني وي را از قبيله طرد كرد. «طرفه» در معلقه اش چنين مي سرايد:



مازال تشرابي الخمور و لذتي

و بيعي و اتفاقي طريفي و متلدي



الي ان تحامتني العشيرة كلها

و افردت افراد البعير المعبد [5] .



جاحظ در رسائل خود مي نويسد:«ابوبكر پيش از آنكه اسلام آورد از سران نامور و بلند آوازه بود. مردم مكه در گرد او جمع مي شدند و به خواندن سرودها مي پرداختند.


گزارش ها را به ياد مي آوردند و باده گساري مي كردند.» [6] .

و از آنجا كه احتمال مي رفت برخي از افراد، حتي پس از قبول اسلام مبتلا به شرب خمر شوند و با آن حال وارد نماز يا مسجد شوند خداوند متعال براي جلوگيري از آن فرمود:

«يا ايها الذين امنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سكاري حتي تعلموا ما تقولون» [7] .

اي اهل ايمان هرگز با حالت مستي به نماز نايستيد تا بدانيد چه مي گوييد (و چه مي كنيد).

حرمت تدريجي شراب نيز دليل ديگري بر علاقه مندي اعراب عصر جاهلي به مواد مست كننده بوده است. [8] .


قد خسر الذين قتلوا اولادهم سفها بغير علم. [9] .

قرآن كريم


پاورقي

[1] الميزان، ج 2، ص 162، مجمع البحرين، طريحي، ج 3.

[2] به تفسير آيات 91 سوره مائده و 219 بقره مراجعه فرماييد.

[3] الملل والنحل، ابوالفتح محمد بن عبدالکريم شهرستاني، تحقيق سيد محمد رضا جلالي، ج 2، ص 403.

[4] الاغاني، ابوالفرج اصفهاني، ج 9، ص 126.

[5] تاريخ الادب العربي، ص 82، همواره مشغول شرب خمر و لذت‏پرستي و خريد و فروش شراب نو و کهنه بودم. تا اينکه عشيره‏ام همگان از من کناره جستند و چون شتران قطران اندود، به انزوا و تنهايي رانده شدم.

[6] الغدير، اميني، ج 7، ص 95 از وسائل الجاحظ، ص 34، شرح ابن ابي‏الحديد، ج 3، ص 262.

[7] نساء (4)، آيه‏ي 43.

[8] بقره (2)، آيه 219، حرمت شرب خمر به تدريج صادر شد، ابتداء با بيان اين نکته که گناهش بيش از نفع آن است، ممنوعيت اجمالي يافت و پس از مدتي به صورت قطعي تحريم گرديد و از پليدي‏ها و از اعمال شيطان شناخته شد. جهت اطلاعات بيشتر در اين زمينه به الميزان، ج چهارم ص 359 به بعد مراجعه کنيد.

[9] انعام (6)، آيه‏ي 140، به تحقيق زيان کردند کساني که فرزندان خود را از روي سفاهت و جهل کشتند..