بازگشت

تعصب قبيله اي


جامعه عصر جاهلي از آن جهت كه فاقد حكومت مركزي بود، تنها راهي كه مي توانست تا حدي حقوق افراد و قبايل را تأمين كند، انسجام درون گروهي و حميت و تعصب قبيله اي آنها بود. افراد با شنيدن فرياد استغاثه يكي از افراد قبيله خويش و يا قبيله هم پيمان، به حمايت مي شتافتند و اين بدون در نظر گرفتن آن بود كه او ظالم است يا مظلوم. [1] .

داشتن روح عصبيت براي بقاي حيات آن جامعه مفيد بود، اما وقتي اين روحيه به جاي منطق و حق مي نشست مشكلات فراواني را پديد مي آورد و انسانيت آدمي را مخدوش مي ساخت.

احمد امين مي نويسد:«عرب در عصر جاهلي از شعور بالايي برخوردار نبود كه منافع امت عرب را مد نظر بگيرد، بلكه نهايت شعور و درك او دفاع از قبيله خودش بود.

... عرب فقط قبيله ي خودش را مدح مي كرد و از او حمايت مي كرد و محاسن او را مي گفت


و قبيله ديگر را هجو مي نمود، حتي در جريان ذي قار [2] و پيروزي آنها در فارس به پيروزي عرب افتخار نمي كردند بلكه افتخار را از آن قبايل خود مي دانستند.» [3] .

فخرفروشي، كبر و نخوت، غرور و هجو نسبت به قبايل نيز از اين روحيه نشأت مي يافت و باعث درگيري قبايل با يكديگر مي شد. لذا حضرت علي عليه السلام مسلمانان را اكيدا از آن منع مي كند، و مي فرمايد:

«شما را به خدا سوگند از كبر و نخوت تعصب آميز و تفاخر جاهلي، برحذر باشيد! كه آن مركز پرورش كينه و بغض و جايگاه وسوسه هاي شيطان است و ملت هاي پيشين و امت هاي قرون گذشته را فريفته است. تا آنجا كه آنها در تاريكي هاي جهالت فرورفتند و گودال هاي هلاكت سقوط كردند.» [4] .

تعصب و قبيله گرايي عرب در عصر جحاهلي و بيگانه ستيزي آنها مصاديق زيادي داشت كه از جمله آنها عصبيت نسبت به زبان عربي و نسبت قبيله اي بود كه اجمالا مطرح مي كنيم.


پاورقي

[1] المفصل في تاريخ العرب قبل الاسلام، ج 4، ص 402، عقد الفريد، ج 1، ص 58.

[2] ذي قار محلي نزديک بصره است که محل برخورد نيروهاي مسلمان با ايرانيان بوده است. الروض المعطار في خبر الاقطار، محمد بن عبدالمنعم الحميري، تحقيق احسان عباس، ص 260.

[3] ضحي الاسلام، احمد امين، ص 17 از طبري، ج 4، ص 61.

[4] نهج‏البلاغه، خطبه 192.