بازگشت

منشأ بت پرستي


در مورد علت روي گرداني مردم از دين ابراهيم عليه السلام و گرايش آنها به بت پرستي نظر


واحدي وجود ندارد. اما آنچه در استاد كهن به جا مانده است و نظر مشهور مورخان نيز مي باشد عبارت است از:

الف - متبرك دانستن سنگ حرم: ابن كلبي مي گويد: «چيزي كه باعث انحراف مردم از دين ابراهيم عليه السلام و گرايش به بت پرستي شد اين بود كه: هر مسافري كه از مكه خارج مي شد سنگي از سنگ هاي حرم را به عنوان تيمن و تبرك همراه خويش مي برد و هر كجا كه در طول سفر توقف مي كرد آن را بر زمين مي نهاد و گرد آن طواف مي كرد، همان گونه كه به طواف كعبه مي پرداخت. رفته رفته اين عمل، آنان را به پرستش آنچه بدان علاقه داشتند كشاند و آيين سابق خود را فراموش كردند، و سرانجام دين ابراهيم و اسماعيل را دگرگون نموده بت پرست شدند. [1] .

ب - عمرو بن لحي: عمرو بن لحي در مورد پرده داري كعبه با قبيله «جرهم» جنگيده و بر آنها پيروز شد و پرده داري خانه را برعهده گرفت. ولي بعد از چندي به بيماري سختي دچار گرديد. به او گفتند كه در «بلقاء شام» چشمه آب گرمي است كه اگر به آنجا رود بهبودي مي يابد. وي به آنجا رفت در آن چشمه شنا كرد و بهبود يافت. در آنجا اهالي «بلقاء» را ديد كه بت هايي را مي پرستند. پرسيد اينها چيست؟

پاسخ دادند: «به شفاعت آنها طلب باران مي كنيم و با توسل به آنان بر دشمن چيره مي شويم.

از آنها خواست كه به او نيز بت هايي چند ببخشند و آنها بت هبل را به او دادند.

عمرو بن لحي آن را به مكه آورد و در پيرامون كعبه نصب كرد. [2] .

و گفته اند اساف و نائله در انحراف مردم از دين ابراهيم عليه السلام مؤثر بوده اند. آنها مرد و زني از قبيله «جرهم» بودند كه در سرزمين يمن عاشق يكديگر شدند. وقتي به حج رفتند خلوتي در كعبه يافتند. پس درون خانه به گناه آلوده گشتند، لذا مسخ شدند. وقتي مردم آنها را يافتند در جايي كه پرستشگاه آنان شد نهادند و خزاعه و قريش و هر كه به حج


مي رفت آن دو را پرستش مي كردند. [3] .

علت قرار دادن اساف و نائله (كه به سنگ تبديل شده بودند) در پيشاپيش كعبه اين بود كه مردمان از آنان پند گيرند، اما پس از مدتي آنها مورد پرستش قرار گرفتند. [4] .

آنچه مسلم است اين است كه كم خردي افراد در عصر جاهلي آنان را به ارج نهادن بيش از حد به مقام حس و بينايي سوق داده و از تفكر و تعقل بازداشته بود. و چون موقعيت سياسي اقليت حاكمه نيز از اين طريق محكم مي شد، آنان نيز همواره اين جريان سست بنياد اعتقادي را تقويت مي كردند. از اين رو با نهضت انقلابي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به ستيز برخاستند.

دين ابراهيمي و اهل كتاب

ترديدي نيست كه علاوه بر بت پرستان، پيروان ابراهيم خليل الله و حضرت موسي و عيسي عليهم السلام نيز در جزيرة العرب پيش از اسلام بوده اند. و اين مطلبي است كه مورد توجه مورخان و متكلمان قرار گرفته است. [5] اما همانطور كه در قبل اشاره شد ما به مسائلي از عصر جاهليت مي پردازيم كه از ديدگاه اسلام به عنوان باورها و خلقيات جاهلي شناخته مي شود. لذا وارد اين بحث نمي شويم.


الا فالحذر الحذر من طاعة ساداتكم و كبرائكم... فانهم قواعد اساس العصبية و دعائم اركان الفتنة و سيوف اعتزاء الجاهلية [6] علي عليه السلام


پاورقي

[1] الاصنام، ص 129، تاريخ يعقوبي، ج 1، ص 254.

[2] همان، ص 104؛ الميزان، ج 3، ص 305.

[3] الاصنام، ص 105.

[4] همان، ص 124.

[5] مروج الذهب، مسعودي، تحقيق عبدالامير مهنا، ج 2، ص 134؛ الاصنام، همان ص 11. اجداد طاهرين پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله بدون شک يکتاپرست بودند. چنان که حضرت عبدالمطلب نذر کرد که اگر خداي متعال ده پسر به او عنايت کند يکي را در راه خدا قرباني کند. و هنگامي که در برابر هجوم ابرهه قرار گرفت فرمود: «انا رب هذه الابل و للبيت رب سيمنعه منک» و ابن‏کلبي مي‏نويسد:«فرزندان «معد» بر دين اسماعيل باقي ماندند».

[6] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 192. زنهار، زنهار، از پيروي و اطاعت بزرگان و رؤسايتان برحذر باشيد اينان پي و بنيان تعصب و ستون و ارکان فتنه و فساد و شمشيرهاي تفاخر جاهليتند.