بازگشت

بت پرستي


اكثر مردم حجاز پيش از اسلام، بت پرست بودند. و به خداي يكتا و روز رستاخيز ايمان نداشتند. پيامبر اسلام در نهضت الهي خود قبل از جهاد سياسي، اقتصادي و نظامي، به جهاد تربيتي - اعتقادي و اخلاقي - اقدام نمود، سوره هاي مكي، پا به پاي نهضت اعتقادي و فعاليت هاي تربيتي فرود مي آمد و پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله براي تكوين ملتي يكتاپرست تلاش بي وقفه مي نمود. آن حضرت دوران سيزده ساله ي اول رسالت خويش را عمدتا براي حل مشكل اعتقادي و تربيتي مردم بت پرست صرف نمود، زيرا بدون اعتقاد به مبدا و معاد، مسؤوليت پذيري و پاي بندي به ارزش هاي ديني غير ممكن بود.

اينكه بخش اعظم سور مكي مربوط به مسأله مبدأ و معاد مي باشد و پيامبر اكرم صلي الله عليه و سلم نيز سيزده سال براي حل اين مشكل كوشش كرده است، دليل راسخ بودن شرك و


بت پرستي در حجاز مي باشد. براي بحث و تحقيق درباره كيفيت پرستش عرب در عصر جاهلي قديمي ترين مأخذ و معتبرترين آنها قرآن كريم مي باشد كه در آيات متعددي عليه منكران مبدأ و معاد استدلال نموده است.

قرآن مشركان جزيرة العرب را از حيث پرستش و اعتقادات به دو دسته مختلف تقسيم مي كند:

1- اولين گروه كساني بودند كه مبدأ و معاد را قبول نداشتند و فقط طبيعت را احيا كننده و فاني كننده مي دانستند. خداي متعال درباره آنها مي فرمايد: «و قالوا ما هي الا حياتنا الدنيا نموت و نحيي و ما يهلكنا الا الدهر» [1] آنها گفتند: چيزي جز همين زندگي دنياي ما در كار نيست؛ گروهي از ما مي ميرند و گروهي جاي آنها را مي گيرند و جز طبيعت و روزگار، ما را هلاك نمي كند.

2- گروه ديگر به خالق و مبدأ هستي و قيامت ايمان داشتند، اما بت ها را به عنوان شفيعان روز جزا پرستش مي كردند.

قرآن كريم مي فرمايد:

«... و الذين اتخذوا من دونه اولياء ما نعبدهم الا ليقربونا الي الله زلفي» [2] .

... آنان كه غير خدا را اولياء خود قرار دادند، (دليلشان اين بود كه:) اينها را نمي پرستيم مگر براي آن كه ما را به خدا نزديك كنند.

قرآن كريم در آيات متعدد به موضوع شرك و كفر در حجاز پرداخته است كه ما به همين مقدار اكتفا مي كنيم.

علي عليه السلام درباره بت پرستي عرب عصر جاهلي مي فرمايد:

«در آن روز (كه محمد صلي الله عليه و سلم مبعوث به رسالت شد) مردم زمين داراي مذاهب پراكنده و خواسته هاي ضد و نقيض، و جمعيت هايي متشتت بودند، عده اي خداي را به


مخلوقاتش تشبيه مي كردند، گروهي ملحد بودند و جمعي معبودهاي ديگري غير از خداي يگانه داشتند.» [3] .

هنگامي كه پيامبر صلي الله عليه و آله مكه را فتح كرد، بت هاي فراواني در اطراف كعبه نصب بود كه حضرت صلي الله عليه و آله آنها را درهم مي كوبيد و مي فرمود: «و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا» [4] و فرمان داد تا بت ها را سرنگون و به روي خاك افكندند و سپس از مسجد بيرون بردند و سوزانيدند. [5] .

ابن كلبي مي نويسد:«عرب ديوانه وار شيفته پرستش بتان بود.... سنگي را بر چيزي نصب مي كرد و به طواف آن مي پرداخت، همچنانكه «كعبه» را طواف مي كرد. اين گونه سنگ ها را «انصاب» مي ناميدند. و. اگر سنگ ها تنديس (تمثال) بودند آن ها را اصنام و اوثان مي خواندند و طوافشان را «دوار»، و گوسفنداني كه پيش بتان مي كشتند «عتائر» مي گفتند. [6] .

پرستش بت ها در حجاز به قدري گسترده بود كه اهل هر خانه از خانه هاي مكه بتي داشت كه آن را مي پرستيد و چون آهنگ سفر مي كرد آخرين كاري كه در خانه اش انجام مي داد مسح بت بود و چون از سفر بازمي گشت نخستين كارش مسح بت بود. [7] لذا وقتي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله آنها را به توحيد دعوت مي كرد، مي گفتند:«اجعل الالهة الها واحدا ان هذا لشي ء عجاب» [8] .


پاورقي

[1] جاثيه (45)، آيه‏ي 24.

[2] زمر (39)، آيه‏ي 3.

[3] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 1.

[4] اسراء (17)، آيه‏ي 81، و بگو حق آمد، و باطل نابود شد؛ يقينا باطل نابودشدني است.

[5] الاصنام، ابومنذر هشام بن محمد کلبي، ترجمه سيد محمدرضا جلالي نائيني، ص 127.

[6] همان، ص 129 (عتيره: در لغت تازي به معناي ذبيحه است).

[7] همان، ص، 128.

[8] ص (38)، آيه‏ي 5. آيا او به جاي اين همه خدايان، خداي واحد قرار داده؟! اين به راستي چيز عجيبي است؟.