بازگشت

جنايات معاويه


معاويه خواب و خيال امپراتوري كشور پهناور اسلامي را در سر داشت و آرزوي ديرينه اش اين بود كه همانند قيصر روم به امپراتوري بيزانس دست يابد. مهمترين مشكل و مانع سر راه او حكومت علي (ع) بود. چون خود او چنان وجهه اي نداشت كه بتواند در آغاز در مقابل علي (ع) باستد، لذا طلحه و زبير را تحريك كرد تا اولين ضربه را آنان به حكومت علي (ع) وارد كنند و بدين سان فتنه جمل را برپا كرد. سپس خود وي كوس استقلال و سركشي نواخت و آتش جنگ وحشتناك صفين را روشن كرد. منافقان و خود فروختگان سپاه علي (ع) و نيز كج فهمان و مقدس مآبان باعث شدند كه اميرالمؤمنين به پيروزي نرسد و سرانجام كار به جايي رسيد كه با پيدايش خوارج، علي (ع) دچار جنگ داخلي شد و سرانجام به دست يكي از ياران خود به شهادت رسيد!

كشور از هم پاشيده عراق با مردم رفاهگرا و عافيت طلب آن به ارث به امام حسن (ع) رسيد. شيطنت و نيرنگ معاويه از يك سو و ياور نداشتن امام حسن (ع) از سوي ديگر و اينكه مردم عراق عموما و كوفه خصوصا بنده دنيا و برده زر معاويه شده بودند، موجب شد كه امام نتواند كاري از پيش ببرد. خيانت و خود فروشي فرماندهان امام در جبهه جنگ، حضرت را مجبور كرد كه جنگ با معاويه را ترك كند و به صلح تحملي تن در دهد. يكي از مواد مهم صلحنامه اين بود كه خلافت پس از معاويه به امام حسن (ع) برسد. [1] البته معاويه همان روزهاي نخست وارد كوفه شد و علني اعلام كرد من با شما براي حكومت مي جنگيدم و به آن رسيدم. [2] چون امام حسن مانع اصلي تبديل خلافت به سلطنت بود و مخالف موروثي نمودن آن، لذا معاويه حضرت را به شهادت رساند.

معاويه در دوران خلافت خود جريان خزنده و خطرناك زدودن دين و بازگرداندن جاهليت در شكل نوين آن را شروع كرده بود. او براي از بين بردن مهمترين مانع، تصميم گرفت خاندان پيامبر (ص) و شيعيان و ياروران علي (ع) را ريشه كن و محو و نابود سازد. لذا كه امام حسن (ع) را مسموم كرد؛ حجر و يارانش را كشت؛ عمرو بن خزاعي را شهيد كرد و هر كس را احتمال مي داد شيعه علي (ع) است مي كشت! بخشنامه اي به كارگزاران حكومت خود صادر كرد و گفت: بنگريد بر ضد هر محو، و حقوقش را قطع كنيد! هر كس متهم به دوستي اين خانواده است بر او سخت بگيريد و مجازاتش نماييد و خانه او را ويران كنيد! [3] همچنين دستور داد تا براي خلفا فضايل و مناقب جعل كنند و احاديث دروغي به نفع آنان بسازند و در مذمت و منقصت اميرالؤمنين روايات جعلي ذكر كنند! در اين دوران احدي جرأت نمي كرد حتي يك فضيلت براي علي (ع) نقل كند. كار به جايي رسيد كه شيعيان از خادمان خود نيز مي ترسيدند و اگر مي خواستند حديثي در مناقب علي (ع) نقل كنند، داخل اتاق شده، درها را به روي خود مي بستند [4] و...! جنايات معاويه به آنجا رسيد كه اميرالمؤمنيني كه خود را فداي اسلام كرده بود و به گفته ابن ابي الحديد اگر نبود زحمات او هيچگاه اسلام پا نمي گرفت، [5] بر منبرها سب مي شد! اين همان علي بود كه رسول خدا (ص) درباره اش فرموده بود: «من سب عليا فقد سبني و من سبني فقد سب الله تعالي» [6] كسي كه علي را دشنام گويد همانا مرا دشنام گفته است و كسي كه مرا دشنام گويد خداوند تعالي را دشنام داده است. نيز فرمود: «من آذي عليا فقد آذاني و من آذاني فقد آذي الله عزوجل و من أبغض عليا فقد أبغضني و من أبغصني فقد ابغضي الله عزوجل» [7] كسي كه علي را بيازارد همانا مرا آزرده است و كسي كه مرا بيازارد همانا خداوند عزوجل را آزرده است و كسي كه علي را خشمگين سازد مرا خشمگين ساخته است و كسي كه مرا خشمگين سازد همانا خداوند عزوجل را خشمگين ساخته است.

هنگامي هم كه شهيد شد پيكر پاك او را - از ترس بني اميه - شبانگاه پنهاني دفن كردند و نزديك يك قرن، قبر وي مخفي بود تا اينكه امويان سرنگون و منقرض شدند و امام صادق (ع) به عراق آمد و براي نخستين بار مرقد مطهر جدش را آشكار كرد. [8] .

معاويه با كشتن و منزوي كردن عترت پيامبر (ص) و ياران و شيعيان علي (ع) راه را براي تبديل خلافت اسلامي به سلطنت امپراتوري بازكرد و با فشار و جبر و ايجاد رعب و وحشت و تهديد و تطميع، به هر قيمت كه بود، براي يزيد پليد بيعت گرفت، اما قهرمان آزادگان حسين بن علي (ع) بيعت نكرد، [9] معاويه فقط خواست با زور شمشير و نيزه نگذارد اعتراض امام پخش شود و به مردم برسد. [10] .


پاورقي

[1] الامامة السياسة، ج 1 ص 163. البته در منابع ديگر آمده که خلافت پس از معاويه به شورا بين مسلمانان گذاشته شود.

[2] ارشاد شيخ مفيد، ج 2 ص 14؛ شرح نهج‏البلاغه، ج 16 ص 46؛ بحارالانوار، ج 44 ص 49.

[3] شرح نهج‏البلاغه، ج 11 ص 45؛ الدرجات الرفيعه، ص 7.

[4] شرح نهج‏البلاغه ابن‏ابي‏الحديد، ج 11 ص 45 - 44؛ الدرجات الرفيعة، ص 7 - 6.

[5] ابن‏ابي‏الحديد اين مطلب را در قالب شعري سروده است، ر ک: شرح نهج ‏البلاغه ابن‏ابي‏الحديد، ج 14 ص 84.

[6] مستدرک، حاکم، ج 3 ص 121؛ مختصر تاريخ دمشق، ج 7 ص 118.

[7] استيعاب، ج 3 ص 121؛ کفاية الطالب، ص 276؛ ذخائر العقبي، ص 65.

[8] ر ک، شرح نهج‏البلاغه ابن‏ابي‏الحديد، ج 4 ص 81؛ فرحة الغري، ص 102 - 17.

[9] تاريخ طبري، ج 4 ص 225؛ البداية و النهاية، ج 8 ص 79. گفتني است که امام حسين (ع) با خود معاويه نيز بيعت نکرد. ر ک: فتوح ابن‏اثم، مجلد 2 ص 294.

[10] کامل ابن‏اثير، ج 3 ص 252؛ البداية و النهاية، ج 8 ص 79.