بازگشت

تاختن اسب بر پيكر شهيدان


عمر بن سعد خطاب به سپاه خود گفت: چه كساني آمادگي تاختن اسب بر كشتگان را دارند؟ ده نفر از آنان اعلام آمادگي كردند كه از آن جمله بودند: اسحاق بن حياة حضرمي، احبش بن مرثد و اسيد بن مالك.

اين عده پس از نعل بندي اسبان خويش بر پيكر شهيدان كربلا، از جمله اباعبدالله الحسين عليه السلام اسب تاختند و پيكرهاي پر از جراحت و بي سر شهيدان را در هم شكستند. [1] .

اين گروه نابكار وقتي برگشتند، در نزد عبيدالله بن زياد براي گرفتن جايزه خيانت و جنايت خويش، از كار خود چنين تعريف كردند: نحن رضضنا الصدر بعد الظهر بكل يعبوب شديد الاسر؛ ما كسانيم كه بر بدن حسين و يارانش اسب رانديم به حدي كه استخوانهاي سينه آنان را در زير سم ستوران چون آرد نرم كرديم!

عبيدالله بن زياد، اعتنايي به آن ها نكرد و دستور داد كه جايزه اندكي به آنها بدهند. اين عده پس از قيام مختار بن ابي عبيده ثقفي (در سال 66 ه.ق) در كوفه به سزاي اعمالشان رسيدند. به دستور مختار دست و پاي آنان را با ميخ هاي آهنين بر زمين كوبيدند و بر بدنشان آن قدر اسب دوانيدند كه پيش ‍ از هلاكت شدنشان اعضا و اجزاي بدنشان از هم جدا شد. [2] .


پاورقي

[1] الارشاد، ص 469 و معالم المدرستين، ج 3، ص 169.

[2] ماهيت قيام مختار، ص 456.