بازگشت

مبارزه و شهادت امام حسين


امام حسين عليه السلام پس از آن كه همه ياران خود را از دست داد، بانوان عصمت پناه را در خيمه اي گرد آورد و آنان را تسلي و دلداري داد و به صبر و شكيبايي سفارش نمود و با قلبي شكسته از آنان خداحافظي كرد.

آن حضرت، فرزندش امام زين العابدين عليه السلام را كه در بيماري سختي به سر مي برد، جانشين خويش قرار داد و با او نيز وداع كرد و آماده نبرد با دشمن گرديد. امام حسين عليه السلام به تنهايي، ساعاتي چند با دشمن مبارزه كرد و به هر طرف حمله مي كرد گروهي را به هلاكت مي رسانيد.

هرگاه براي آن حضرت فرصتي به دست مي آمد، به خيمه ها بر مي گشت و با حضور خود، كودكان و زنان بي پناه را تسلي مي داد و بار ديگر با آنان خداحافظي مي كرد. شايد مقصود آن حضرت از تردد ميان خيمه و ميدان نبرد، براي آمادگي بيشتر بازماندگانش براي پذيرش شهادت آن حضرت بود. در يكي از خداحافظي ها، فرزند شيرخوار خود را جهت سيراب كردنش به سوي دشمن آورد و از آنها تقاضاي آب براي فرزند شيرخوار خود كرد، ولي سپاه سنگ دل عمر بن سعد به فرزند شش ماهه او رحم نكرد و با هدف تير قرار دادنش، وي را در آغوش پدر غرقه به خون كرد.

امام حسين عليه السلام بدن غرقه به خون علي اصغر عليه السلام را به خيمه برگرداند و بار ديگر به مبارزه پرداخت. آن حضرت، زخم هاي فراواني را در ميدان مبارزه متحمل شد، تا آن كه بر اثر كثرت جراحات به زمين افتاد.

در آن حال نيز دشمنان رهايش نكرده و با ابزارهاي گوناگون، از جمله تير، نيزه، شمشير و سنگ بر بدنش ضرباتي وارد آوردند.

سرانجام، آن حضرت تاب و توان از كف داد و بر خاك گرم كربلا بر زمين افتاد و آماده مهماني خدا گرديد.

شمر بن ذي الجوشن، با قساوت تمام به سوي بدن خونين آن حضرت رفت، در حالي كه رمقي در بدن شريفش بود، سر مباركش را از قفا جدا كرد و سر بريده را به خولي اصبحي تحويل داد تا به نزد عمر بن سعد منتقل كند.