بازگشت

خطبه امام حسين


در غروب روز تاسوعا، امام حسين عليه السلام يارانش را در خيمه اي گردآورد و براي آنان خطبه اي ايراد نمود. آن حضرت در بخشي از سخنان خود فرمود: اما بعد فاني لا اعلم اصحابا او في و لاخيرا من اصحابي و لا اهل بيت ابر و لا أوصل من اهل بيتي، فجزاكم الله عني خيرا. ألا و اني لا أظن يوما لنا من هؤلاء، الا و اني قد اذنت لكم، فانطلقوا جميعا في حل ليس ‍ عليكم مني ذمام. هذا الليل قد غشيكم فاتخذوه جملا. [1] اما بعد، من ياراني باوفاتر و بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم و خويشاونداني نيكوكارتر به حقيقت نزديكتر از خويشاوندان خود نمي شناسم، خدا شما را از من نيك عطا فرمايد. ياران من! متوجه باشيد يك امشب بيش در اين جهان بسر نمي بريم و فردا از دست همگي از اين سرزمين خارج شويد و من بيعت خود را از شما برداشتم و اينك شب تاريك است مي توانيد با كمال آسودگي خود را از چنگال دشمنان برهانيد.

پس از سخنان آن حضرت، برادران و فرزندان و برادرزادگان و عموزادگان يكي پس از ديگري اظهار داشتند كه ما چنين نخواهيم كرد و تو را تا آخرين قطره خونمان ياري مي كنيم. پيش از همه، برادرش حضرت عباس ‍ عليه السلام سخن گفت و وفاداري و پايداري خويش را ابراز داشت. سپس ‍ سايرين به او اقتدا كرده و هر كدام به نوعي، وفاداري خويش را اعلام كردند.

امام حسين عليه السلام بار ديگر شروع به سخن نمود و خطاب به فرزندان عقيل بن ابي طالب عليه السلام فرمود: شهادت مسلم بن عقيل در كوفه، شما را كافي است. از سوي من اجازه داريد، اين مكان را ترك كرده و به سرزمين خويش برگرديد.

بني عقيل با شگفتي تمام اظهار داشتند كه ما چگونه اين جا را ترك كنيم در حالي كه تو در اين جا تنها مانده اي؟ اگر ما تو را تنها بگذاريم و به اوطان خود برگرديم مردم به ما چه خواهد گفت؟ آري مردم مي گويند كه ما از بزرگ و آقاي خويش دست برداشته و در ركاب او تير، نيزه و شمشير به كار نبريم. به خدا سوگند هيچ گاه از شما جدا نمي شويم و جان خويش را فداي شما مي گردانيم.

پس از خويشاوندان آن حضرت، بزرگان اصحاب وي آغاز سخن كردند و هر كدام با كلام و لحن خاصي نسبت به آن حضرت اظهار مودت و وفاداري كردند. افرادي چون مسلم بن عوسجه، سعيد بن عبدالله حنفي، زهير بن قين و ياراني ديگر با شور و حرارتي ويژه، ارادات خويش را ابراز كردند. مضمون سخن همه آنان اين بود: جان هاي ما فداي تو باد.

ما تو را با دست هاي خويش محافظت مي كنيم و چون كشته شويم تكليفي را كه خداوند بر عهده ما گذاشته است انجام داده ايم. [2] .


پاورقي

[1] الارشاد، ص 442.

[2] همان و لهوف سيد بن طاووس، ص 109.