بازگشت

نامه امام براي ابوالفضل العباس


شمر، كه فرمانده پيادگان قشون عمر بن سعد و از عناصر كليدي و پليد واقعه كربلا بود، در عصر روز تاسوعا، امان نامه اي از عمر بن سعد براي چهار فرزند رشيد و دلاور ام البنين عليهاالسلام يعني عباس، عبدالله، جعفر و عثمان از برادران پدري امام حسين عليه السلام آورد تا آنان را از سپاه خداجوي و حقيقت طلب امام حسين عليه السلام جدا سازد.

ام البنين، همسر حضرت علي عليه السلام داراي چهار فرزند دلاور و فداكار بود كه همگي در ركاب برادر و امامشان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام در كربلا حاضر بودند.

حضرت عباس عليه السلام كه بزرگترين آنان است، از شهرت به سزايي برخوردار بود. وي به خاطر جمال زيبا، قامت موزون، دلاوري، غيرت و شجاعت بي مانندش، به «قمر بني هاشم» معروف شده بود.

ام البنين از قبيله بني كلاب بود كه شمر بن ذي الجوشن نيز به همين تبار انتساب پيدا مي كرد. بدين جهت در عصر تاسوعا به نزديكي خيمه گاه امام حسين عليه السلام آمد و با صداي بلند فرياد زد: خواهرزادگانم كجايند؟

امام حسين عليه السلام كه منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود: پاسخ شمر را بدهيد. اگر چه او فاسق است و ليكن با شما قرابت و خويشي دارد.

حضرت عباس عليه السلام به همراه سه برادر خود، در نزد شمر حاضر شدند و از او پرسيدند: حاجت تو چيست؟ شمر گفت: شما خواهرزادگان منيد.

بدانيد تا ساعتي ديگر شعله هاي جنگ برافروخته مي گردد و از ياران حسين بن علي عليه السلام زنده نمي ماند. من براي شما امان نامه اي از عمر بن سعد آوردم. شما از اين ساعت در امان هستيد، مشروط بر اين كه دست از ياري برادرتان حسين عليه السلام برداريد تو سپاهيانش را ترك كنيد.

حضرت عباس عليه السلام كه كانون وفاداري و معدن غيرت بود، بر او بانگ زد: بريده باد دست هاي تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه ات. اي دشمن خدا، ما را دستور مي دهي كه از ياران برادر و مولايمان حسين عليه السلام دست برداريم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ناپاك آنان درآوريم. آيا ما را امان مي دهي ولي براي فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله اماني نيست؟

شمر از پاسخ دندان شكن فرزندان ام البنين، خشمناك شد و به خيمه گاه خويش برگشت. [1] .

هم چنين روايت شده است: در ميان سپاه عمر بن سعد، فردي بود به نام «عبدالله بن ابي محل بن حزام» كه برادرزاده ام البنين عليهاالسلام بود. وي هنگامي كه با خبر شد عمه زادگانش (عباس، عبدالله، جعفر، عثمان) در ميان سپاهيان امام حسين عليه السلام حضور دارند، امان نامه اي از عمر بن سعد براي آنان گرفت و به واسطه غلامش «كزمان» براي آنان ارسال كرد. كزمان، فرزندان ام البنين عليهاالسلام را صدا زد و آنان را امان نامه پسر دايي شان باخبر گردانيد. حضرت عباس عليه السلام و برادرانشان به وي گفتند: به پسر دايي ما سلام برسان و بگو كه ما نيازي به امان نامه شما نيست. امان خدا، بهتر است از امان پسر سميه [2] .


پاورقي

[1] همان، ص 391 و منتهي الامال، ج 1، ص 337.

[2] معالم المدرستين، ج 3، ص 105.