بازگشت

ماه محرم- سال ششم هجري قمري


وقوع غزوه بني لحيان.

واقدي، نويسنده كتاب گرانسنگ «المغازي» گر چه در ابتدا، زمان اين غزوه را اول ربيع الاول سال ششم ذكر كرد، ولي در پايان اين واقعه تاريخي، زمان آن را ماه محرم دانست و گفت: وغاب رسول الله صلي الله عليه و سلم عن المدينة اربع عشرة ليلة، و كان استخلف عن المدينة ابن ام مكتوم و كانت سنة ست في المحرم. [1] .

رسول خدا صلي الله عليه و آله به مدت چهارده شب از مدينه دور بود و در اين مدت، «ابن مكتوم» را جانشين خويش در مدينه قرار داد، و اين واقعه در محرم سال ششم واقع شده است.

بن ليحان كه از تيره هاي بني اسد بودند، از پيامبر صلي الله عليه و آله مبلغاني را براي ارشاد و تبليغ درخواست نمودند تا با راهنمايي هاي آنان، با اسلام آشنا شده و مسلماني اختيار نمايند. پيامبر صلي الله عليه و آله، شش ‍ تن از ياران خويش را به اين ماموريت تبليغي اعزام كرد. آنان عبارت بودند از مرثد غنوي، خالد ليثي، عاصم بن ثابت، خبيب بن عدي، زيد بن دثنه و عبدالله بن طارق.

پيامبر صلي الله عليه و آله، مرثد را بر آنان امير ساخت و آنان را به توصيه هايي اعزام نمود. آنان، پس از آن كه از مدينه دور شده و به مكاني به نام «رجيع» رسيدند، مشركان خيانت و دشمني خود را آشكار كرده و قصد جانشان نمودند.

مبلغان اسلامي، آماده دفاع از خود شدند و با دشمن خائن درگير شدند ولي به خاطر كمي افراد، كاري از پيش نبرده و سه تن از آنان به نام هاي: مرثد، خالد و عاصم در اين ميان به شهادت رسيدند و سه تن ديگر، اسير شدند. در ميان راه، يكي از اسيران به نام «عبدالله بن طارق» خود را از بند رهانيد و به نبرد با مشركان پرداخت، ولي مظلومانه به دست دشمن به شهادت رسيد. دو تن از اسيران بازمانده، يعني خبيب و زيد، هم چنان در بند مشركان بوده تا اين كه به مكه برده شده و به سران قريش مكه تحويل داده شدند. [2] .

اين خبر ناگوار، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و مسلمانان را بسيار نگران كرد و آنان را به عكس العمل به جا و بايسته واداشت.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله با تجهيز دويست رزمنده، آماده نبرد با بني لحيان شد. آن حضرت پس از آمادگي رزمندگان، در ظاهر به سوي شام رهسپار شد و قصد خود را آشكار نساخت، تا اين كه كه به مكاني به نام «بطن غران» رسيد كه در آن حوالي، مبلغان اسلامي به شهادت رسيده بودند. آن حضرت چون به اهالي غران رسيد، نسبت به آنان ترحم كرد و به آنان فرمود: گوارا باد بر شما شهادت!

پيامبر صلي الله عليه و آله، با بيان شريف خود اهالي غران را در سوگ عزيزان از دست رفته سهيم دانست و كاري با آنان نداشت. افراد فتنه انگيز بني لحيان از حضور پيامبر صلي الله عليه و آله در سرزمين خود باخبر شده و از ترس كيفر و تقاص جنايات خويش، به كوه ها و قله ها متواري شدند.

آن حضرت، يكي دو روز در آن سرزمين به سر برد و بر كسي از دشمنان دست نيافت و براي پيدا كردن آنان، دسته هايي از سربازان اسلام را به اطراف فرستاد ولي آنان نيز به دشمن دسترسي پيدا نكردند.

آن حضرت به سوي سرزمين «عسفان» حركت كرد و از آن جا به «غميم» پيش رفت و بر كسي از مشركان دست نيافت.

آن حضرت، براي حفظ جان دو اسير مسلمان كه در دست قريش مكه اسير بودند، از ادامه مسير، خودداري كرد و به سوي مدينه بازگشت نمود.

اما همان طوري كه گمان مي رفت، سران قريش به تكاپو افتاده و بر شدت خود نسبت به اسيران مسلمان افزودند و به آنان گفتند: ببينيد كه محمد صلي الله عليه و آله در ماه حرام با ما سر جنگ دارد ولي ما با اصحاب او كه در دست ما اسيرند، در ماه حرام تعرضي نداريم. [3] .

ولي قرش، پس از پايان ماه محرم، دو اسير خود را به وضع فجيعي به دار كشيده و به شهادت رسانيدند.


پاورقي

[1] المغازي، ج 1، ص 537.

[2] تاريخ ابن خلدون، ج 1، ص 421.

[3] المغازي، ج 1، ص 535.