بازگشت

ماه محرم- سال سوم هجري قمري


وقوع غزوه ذوامر

ذو امر، نام دره اي است در سرزمين حجاز، در راه فيد و مدينه كه در سه منزلي مدينه قرار دارد. چون جنگ مسلمانان با مشركان در اين دره، در كنار دهكده نخيل واقع گرديد، معروف به غزوه ذوأمر شد.

ابن خلدون، تاريخ اين غزوه را ماه محرم مي داند. [1] ولي واقدي آن را در دوازدهم ربيع الاول كه آغاز بيست و پنجمين ماه هجرت بود، ذكر كرده است. [2] .

سبب وقوع اين غزوه آن بوده است كه به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله خبر رسيد كه گروهي از قبايل ثعلبه و محارب از طايفه غطفان در «ذوأمر» گرد آمده و مهياي نبرد بر ضد مسلمانان شده اند.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در راس يك گروه چهارصد نفري از مدينه خارج شد و به سوي ذوأمر حركت نمود و عثمان بن عفان را جانشين خويش در مدينه كرد. سپاه اسلام كه به ذوأمر رسيد، منطقه را از وجود دشمن خالي ديد. زيرا دشمنان از حركت سپاه اسلام با خبر شده و از ترس ‍ آنان، از آن محل دور شده و به كوه هاي اطراف پراكنده شدند و از دور مسلمانان را تحت نظر خويش داشتند.

مسلمانان در «ذوأمر» فرود آمده و آن جا را لشكريان خويش قرار دادند. پس از ورود مسلمانان به دره ذوأمر، باران شديدي باريدن گرفت و مسلمانان را باراني و خيس نمود. پيامبر صلي الله عليه و آله كه براي قضاي حاجت از لشكرگاه دور شده بود، لباس خود را از تن خارج كرد و پس از فشردن و تميز كردن، آن را بر شاخه درختي آويزان نمود و خود در زير درخت آرميد.

در اين هنگام، يكي از دشمنان به نام «دعثور» كه در كمين مسلمانان بود، فرصت را غنيمت شمرد و با شمشير كشيده بر بالاي سر پيامبر صلي الله عليه و آله حاضر گرديد و به وي گفت: اي محمد، اكنون چه كسي تو را از من حفظ خواهد كرد؟

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: خدا

كلام پيامبر صلي الله عليه و آله تاثير شگفتي در دعثور آورد، به طوري كه از خود بي خود شد و چرخشي زد و به زمين افتاد و شمشير از دستش رها گرديد.

در اين هنگام پيامبر صلي الله عليه و آله شمشيرش را گرفت و بر او حمله ور شد و فرمود: هم اكنون چه كسي تو را از من حفظ خواهد كرد؟ مرد عرب با ترس و لرز پاسخ داد: هيچ كس.

نگاه عاطفه انگيز رسول خدا صلي الله عليه و آله، وي را تغيير داد و در اين هنگام، شهادتين را بر زبان جاري كرد و در زمره مسلمانان قرار گرفت.

وي به پيامبر صلي الله عليه و آله گفت: به خدا سوگند، از اين پس هيچ گروهي را بر ضد تو گرد نياورده و هرگز با تو دشمني نخواهم كرد.

پيامبر صلي الله عليه و آله بامهرباني تمام، شمشيرش را به او پس داد. او، شمشير را گرفت و به راه افتاد. ولي اندكي نرفته بود كه برگشت و گفت: اي رسول خدا صلي الله عليه و آله، تو از من بهتري و به اين شمشير سزاوارتري.

آن گاه به سوي ياران خويش برگشت و پس از تعريف ماجرا، آنان به دين اسلام فرا خواند.

غير از اين مورد، پيامبر صلي الله عليه و آله به نيروهاي دشمن دسترسي پيدا نكرد و بدون مواجه شدن با گروهي، به مدينه برگشت. ولي همين حركت بجا و شايسته رسول خدا صلي الله عليه و آله، دشمن را خانه نشين كرد و از فكر هجوم به مسلمانان بازداشت.

مدت مسافرت پيامبر صلي الله عليه و آله و رفت و بازگشت مسلمانان در اين غزوه، يازده روز ادامه يافت. [3] .


پاورقي

[1] تاريخ ابن خلدون، ج 1، ص 415.

[2] المغازي، ج 1، ص 193.

[3] نک: المغازي، ج 1، ص 193، و فروغ ابديت، ج 1، ص 534.