بازگشت

روز دوازدهم محرم- سال نود و پنجم هجري قمري


شهادت امام زين العابدين عليه السلام.

درباره تاريخ شهادت امام زين العابدين عليه السلام، گر چه تمام مورخان و سيره نگاران، اتفاق دارند بر اين كه در ماه محرم واقع شد ولي در روز و سال وقوع آن، ميان آنان اتفاقي نيست.

برخي از آنان، از جمله امين الاسلام طبرسي گفته اند كه شهادت آن حضرت در روز دوازدهم محرم سال 95 قمري واقع شده است. [1] .

برخي ديگر روز 18 محرم [2] و عده اي نيز 25 محرم [3] را ذكر كرده اند. هم چنين صاحب كشف الغمه، سال شهادت آن حضرت را 94 قمري دانسته است. [4] .

سبب شهادت امام زين العابدين عليه السلام بنا به روايت اكثر مورخان، زهري بود كه به دستور وليد بن عبدالملك به آن حضرت خورانيده و وي را مسموم نمودند و برا اثر مسموميت به شهادت رسيد.

در اين جا، زندگاني آن حضرت را به اختصار بيان مي كنيم:

نسب پدري: امام زين العابدين عليه السلام فرزند امام حسين عليه السلام است كه نسبت شريفش با يك واسطه به اميرمؤمنان علي بن ابي طالب عليه السلام و با دو واسطه به پيامبر اسلام حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم منتهي مي گردد.

نسب مادري: نام مادرش، غزاله يا شهر بانو (شاه زنان) دختر يزدگرد سوم از پادشاهان ساساني است. اين بانوي مجلله پس از شكست ايرانيان در برابر سپاهيان مسلمان، به همراه تعدادي از زنان دربار يزدگرد سوم به اسارت مسلمانان درآمد و در عصر عثمان بن عفان در مدينه و بنا به روايتي صحيح تر و در عصر امامت و خلافت اميرمؤمنان علي بن ابي طالب عليه السلام در كوفه [5] با اختيار خود به عقد ازدواج امام حسين عليه السلام درآمد. از آن هنگام به «سيدة النساء» معروف شد.

وي چند سالي بيش زنده نماند و در هنگام تولد تنها فرزندش امام زين العابدين عليه السلام در سال 38 قمري بدرود حيات گفت.

ولادت: ميلاد مسعود امام زين العابدين عليه السلام مصادف بود با پنجم شعبان سال 38 قمري در عصر خلافت امام علي عليه السلام.

برخي از مورخين تاريخ تولد آن حضرت را هفتم شعبان، برخي نهم شعبان و عده اي نيز نيمه جمادي الاولي دانسته اند. هم چنين در سال تولدش ‍ برخي سال 36 و برخي نيز 37 قمري را ذكر كرده اند.

گر چه اكثر مورخان، محل تولد آن حضرت را شهر مدينه دانسته اند ولي با توجه به اين كه آن حضرت در عصر خلافت اميرمؤمنان عليه السلام ديده به جهان گشود و مقر حكومت امام علي عليه السلام در آن زمان، در شهر كوفه استقرار يافته و طبعا تمام خانواده و اهل بيت آن حضرت به اين شهر كوچ كرده و در آن ساكن شده بودند، بايد محل تولد امام زين العابدين عليه السلام در همين شهر (يعني كوفه) باشد، نه شهر مدينه!

بيشتر تاريخ نگاران اتفاق دارند بر اين كه آن حضرت، دو سال پيش از شهادت حضرت علي عليه السلام به دنيا آمد. بي ترديد، امام حسين عليه السلام در آن سال به همراه پدرش حضرت علي عليه السلام در كوفه ساكن بود و بدين لحاظ تولد نور ديده اش زين العابدين عليه السلام نيز در كوفه به وقوع پيوسته است.

نام: علي بن الحسين عليه السلام در برخي از مقاتل به «علي اوسط» نيز خوانده شده است.

كنيه: لقب هاي آن حضرت به تعداد فضايل اخلاقي و شخصيتي وي فراوان است. در اين جا به چند تاي آنها اشاره مي كنيم: زين العابدين، سيد الساجدين، زكي، امين و ذوثفنات.

به خاطر عبادت زياد و سجده هاي طولاني، پينه اي در پيشاني آن حضرت (سجده كاهش) پديد آمده بود كه بدين جهت وي را به «ذوالثفنات» لقب داده بودند.

محل دفن: قبرستان بقيع، واقع در مدينه منوره در جوار قبر عمويش امام حسن مجتبي عليه السلام. هم اكنون قبور مشرفه چهار امام معصوم، يعني امام حسن مجتبي، امام زين العابدين، امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهم السلام در كنار يكديگر قرار دارند.

پيش از اين براي قبور مشرفه ائمه بقيع، گنبد و بارگاهايي بود كه مزار عاشقان اهل بيت عليه السلام و شيعيان قرار مي گرفت ولي در شوال سال 1344 قمري مورد حقد و كين وهابيون متعصب حجاز واقع شد و به همراه آثار ساير بزرگان اسلام به كلي تخريب گرديد. [6] .

همسر: امام زين العابدين عليه السلام داراي يك همسر عقدي و چند ام ولد بود كه از آنها، خداوند سبحان فرزنداني به وي عطا كرد.

نام همسرش فاطمه (مكني به ام عبدالله) دختر امام حسن مجتبي عليه السلام است.

فاطمه بنت الحسن، از زنان با فضيلت و با شخصيت عصر خويش بود. وي مادر امام محمد باقر عليه السلام است. همچنين اين بانوي افتخار يافت كه پدربزرگش، پدرش، عمو و پدر شوهرش، همسرش و فرزندش از امامان معصوم شيعه بودند.

فرزندان: امام محمد باقر عليه السلام، زيد شهيد، عبدالله باهر، عمر اشرف، حسين اكبر، عبدالرحمن، عبيدالله، سليمان، حسن، حسين، اصغر، علي اصغر، محمد اصغر، خديجه، فاطمه، عليه و ام كلثوم. [7] .

اصحاب و ياران: اسامي تعداد زيادي از مؤمنان، شيعيان و دوستداران اهل بيت عليه السلام در زمره اصحاب و ياران امام زين العابدين عليه السلام قرار گرفته است، كه در اين جا به نام هاي برخي از معرفين اشاره مي كنيم: جابر بن عبدالله انصاري، عامر بن واثله كناني، سعيد بن مسيب،

سعيد بن جهان كناني، سعيد بن جبير، محمد بن جبير، ابوخالد كابلي، قاسم بن عوف، اسماعيل بن عبدالله بن جعفر، ابراهيم بن محمد حنفيه، حسن بن محمد حنفيه، حبيب بن ابي ثابت، ابوحمزه ثمالي، فرات بن احنف، جابر بن محمد بن ابي بكر، ايوب بن حسن، علي بن رافع، ابومحمد قرشي، ضحاك بن مزاحم، طاووس بن كيسان، حميد بن موسي، ابان بن تغلب، سدير بن حكيم، قيس بن رمانه، عبدالله برقي، همام بن غالب (فرزدق شاعر)، يحيي بن ام طويل و...

زمام داران معاصر: امام زين العابدين عليه السلام از هنگامي كه ديده به جهان گشود تا آخر عمر شريفش با» تن از حاكمان، معاصر بود. اسامي خلفا و حاكمان به شرح ذيل است:

1 - اميرمؤمنان، امام علي بن ابي طالب عليه السلام (35-40 ه.ق)

2 - امام حسن مجتبي عليه السلام (40-41 ه.ق)

3 - معاوية بن ابي سفيان (35-60 ه.ق)

4 - يزيد بن معاويه (60-64 ه.ق)

5 - معاوية بن يزيد (64-64 ه.ق)

6 - عبدالله بن زبير (64-73 ه.ق)

7 - مروان بن حكم (64-65 ه.ق)

8 - عبدالملك بن مروان (65-86 ه.ق)

9 - وليد بن عبدالملك (86-96 ه.ق)

از ميان زمام داران فوق، رديف اول و دوم از خاندان شريف بني هاشم، رديف هاي سوم، چهارم و پنجم از خاندان بني اميه و از تيره سفياني، رديف ششم از آل زبير بن عوام، و رديف هاي هفتم، هشتم و نهم از خاندان بني اميه و از تيره مرواني مي باشند.

غير از امير مومنان امام علي عليه السلام كه دادگرترين و شايسته ترين شخصيتي است كه پس از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به زمام داري رسيده بود و فرزندش امام حسن مجتبي عليه السلام كه راه پدر گرامش را ادامه مي داد،از ساير زمام داران نامبرده، نسبت به خاندان عصمت و اهل بيت امير مومنان عليه السلام به ويژه نسبت به شخصيت امام زين العابدين عليه السلام ستم هاي فراواني به عمل آمده است.

امام عليه السلام در بيشتر ايام زندگي اش از سوي خلفا و حاكمان محلي آنان در اذيت و آزار بود. ايام امامت امام زين العابدين عليه السلام مصادف بود با حكومت يزيد بن معاويه تا وليد بن عبدالملك.

سرانجام در عصر وليد عبدالملك و به دستور اين خليفه نابكار، آن حضرت، مسموم و به شهادت رسيد.

آثار: گرچه از امام زين العابدين عليه السلام آثار ارزشمندي از قبيل مواعظ، احاديث، اشعار و ادعيه به صورت پراكنده بر جاي مانده است و مورد استفاده محققان و متقيان قرار مي گيرد. ولي دو اثر مدون از آن حضرت باقي مانده است كه در ميان آثار اسلامي، درخشندگي و جاودانگي ويژه اي دارند. آن دو عبارتند از: 1 - صحيفه سجاديه، كه مشتمل بر 83 دعا و مناجات است. 2 - رسالة الحقوق، كه تبيين كننده حقوق آحاد ملت و افراد بشري در جامعه اسلامي است.

فضايل و مناقب: امام زين العابدين عليه السلام بسان ساير امامان معصوم عليه السلام جامع كمالات انساني و فضايل اخلاقي است، كه در عالم آفرينش همانندي جز رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم براي آنان پديد نيامده است و آن حضرت، به مقامي از تعبد و تقرب به درگاه الهي نايل شده بود كه وي را زينت پرستش كنندگان لقب داده اند.

در اين جا تنها به برخي از فضايل و مناقب آن حضرت اشاره مي نماييم:

1 - تعبد: امام زين العابدين عليه السلام داراي حالت ويژه اي از تعبد و بندگي در پيش گاه الهي بود. چنان خدا را عبادت مي كرد گويا او را مي بيند. تمام حالات، رفتار و كردار آن حضرت بندگي الهي بود. هر گاه وضو مي گرفت، رنگش تغيير مي كرد و همين كه به نماز مي ايستاد، لرزه بر اندامش عارض ‍ مي شد. گاهي از او مي پرسيدند كه اين چه حالتي است در هنگام وضو و نماز بر تو عارض مي گردد؟ پاسخ مي داد: چون مي خواهم به طاعت پروردگارم قيام نمايم و با وي راز دل گويم، از اين جهت بر بدنم لرزه مي افتد. روايت شده است: كه هنگامي كه آن حضرت در حال عبادت و سجده بود، خانه اش را آتش فرا گرفت و همگي از ترس آتش سوزي گريختند ولي آن حضرت اعتنايي به آتش نداشت و سر از سجده بر نمي داشت تا اين كه آتش خاموش شد. آن گاه از وي پرسيدند: چه چيز تو را بازداشت كه سر از سجده برداري و از آتش بگريزي؟

فرمود: ترس از آتش آخرت. [8] .

از امام محمد باقر عليه السلام روايت شده است كه فرمود، پدرم حضرت علي بن الحسين عليه السلام در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مي گذارد چنان كه اميرمؤمنان عليه السلام نيز چنين بود. از براي پدرم پانصد درخت خرما بود، در نزد هر درختي دو ركعت نماز مي گذارد و گاهي كه به نماز مي ايستاد رنگ مباركش متغير مي گشت و حالش نزد خداوند جليل مانند بندگان ذليل بود و اعضاي شريفش از خوف خدا مي لرزيد و نمازش، نماز مودع بود. يعني مانند آن كه مي داند اين نماز آخر او است و بعد از آن ديگر ممكن نخواهد بود او را. [9] .

2 - انفاق: امام زين العابدين عليه السلام به انفاق و دستگيري مستمندان اهميت فوق العاده اي مي داد. تا آن جا كه براي وي امكان پذير بود، نياز فقرا و مستمندان را برآورده مي كرد. آن حضرت، شب ها به طور ناشناس براي فقرا و مستمندان آذوقه مي برد و بر در خانه هايشان مي گذاشت.

از محمد بن اسحاق روايت شده است: در مدينه، مردم زيادي به راحتي و آساني زندگي مي كردند و نمي دانستند كه مخارج آنها از كجا تامين مي گردد. همين كه امام زين العابدين عليه السلام وفات كرد، ديگر كسي براي آنان در شب چيزي نمي برد و تازه فهميدند كه زندگي آنان از سوي امام علي بن الحسين عليه السلام تامين مي گرديد. [10] .

هم چنين روايت شده است كه پس از شهادت امام زين العابدين عليه السلام دانسته شد كه در مدينه، يكصد خانوار نيازمند زندگي مي كردند كه مخارج زندگي آنان از سوي امام زين العابدين عليه السلام تامين مي گرديد.

از ابوحمزه ثمالي روايت شده است: امام زين العابدين عليه السلام در شب ها، انبان نان را بر مي داشت و بر پشت مبارك خويش حمل مي كرد و به فقراي مدينه تصدق مي نمود و مي فرمود: صدقه پنهاني، خشم الهي را فرو مي نشاند. چون آن حضرت به شهادت رسيد، در هنگام غسل بدن مباركش، آثار حمل كردن انبان ها را بر دوش مبارك آن حضرت مشاهده كردند. هم چنين پس از شهادت آن حضرت، اهالي مي گفتند: ما پس از وفات علي بن الحسين عليه السلام ديگر صدقه پنهاني نيافتيم.

از سفيان روايت شده است: علي بن الحسين عليه السلام سالي اراده حج نمود. خواهرش حضرت سكينه، هزار درهم براي آن حضرت، توشه راه تهيه كرد و در اختيار آن حضرت قرار داد. امام زين العابدين عليه السلام در روز گرمي از خانه به قصد حج خارج شد و توشه اهدايي خواهرش سكينه را به مستمندان، تصدق و بخشش نمود. [11] .

3 - عفو و بخشش: امام زين العابدين عليه السلام در برابر برخوردهاي خارج از نزاكت افراد، بردباري ويژه اي از خود بروز مي داد و بر خشم خود، غالب مي گرديد و خطاكاران را مي بخشيد و از آنان انتقام گيري نمي كرد. روايت شده است كه مردي نزد آن حضرت آمد و به وي خبر رسانيد كه شخصي آن حضرت را دشنام داده و نسبت به وي بدگويي نموده است. امام عليه السلام فرمود: مرا به نزد وي ببر. آن مرد گمان كرد كه حضرت براي انتقام گيري و تنبيه شخص ‍ بدگو، به نزد وي مي رود. اما همين كه به آن شخص رسيد، به وي فرمود: آن چه درباره من گفته اي، اگر حق است، من از خداي سبحان مسئلت دارم كه مرا بيامرزد و اگر دروغ بوده و در حق من مرتكب خطا شدي، از خدا مي خواهم تو را بيامرزد. [12] .

درباره بخشش آن حضرت، نمونه هاي فراوان ديگري نيز موجود است كه به خاطر لزوم مراعات اختصار از آنها خودداري مي كنيم.

4 - وقار و شكوه: امام زين العابدين عليه السلام داراي شخصيتي ممتاز در ميان بزرگان مدينه و تابعين بود و همگان نسبت به مقام و منزلت وي معترف بوده و اگر فشار و يا خطري از سوي دشمنان احساس نمي كردند، زبان به تعريف و تمجيد آن حشرت مي گشودند.

زهري كه در عصر امام زين العابدين عليه السلام مي زيست و در اوائل زندگي اش از بزرگترين فقيه و عالم وابسته به دستگاه خلافت بود و در اواخر عمر از آنها و رفاه طلبي كناره گيري كرده و در كمال قناعت و رياضت، زندگي را به پايان رسانيد، درباره شخصيت امام زين العابدين عليه السلام گفت: لم ادرك احدا من اهل هذاالبيت (يعني بيت النبي صلي الله عليه و آله و سلم) افضل من علي بن الحسين عليه السلام؛ [13] من در ميان اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم، برتر از علي بن الحسين عليه السلام نيافتم. هم چنين ابوحازم كه از معاصرين آن حضرت بود، درباره شخصيت آن حضرت گفت: ما رايت هاشميا افضل من علي بن الحسين عليه السلام؛ [14] من در ميان شما بني هاشم برتر از علي بن حسين عليه السلام نديدم.

در اين جا مناسب ديدم داستان حج امام زين العابدين عليه السلام و شعر فرزدق را بيان كنم.

هشام بن عبدالملك كه دهمين خليفه امويان است، پيش از خلافت خويش ‍ در عصر خلافت پدرش عبدالملك، سالي به همراه درباريان شام و اطرافيان خود به مكه رفت تا حج خانه خدا به جاي آورد. در آن سال، حاجيان زيادي به مكه آمده و زيارت خانه خدا را انجام دادند. روزي هشام براي طواف خانه خدا و استلام «حجر الأسود» تلاش زيادي نمود ولي به خاطر فشار جمعيت و ازدحام آنان براي استلام حجر الأسود، وي موفق به اين كار نشد و از ادامه طواف باز ماند. به ناچار منبري براي او در مسجدالحرام فراهم كرده و هشام بر آن نشست. شامياني كه به همراه وي به مكه آمده بودند، در كنارش حلقه زده و نظاره گر جمعيت بودند.

در اين هنگام امام زين العابدين عليه السلام كه داراي صورتي زيبا و معطر به بوي خوش بود و محل سجده در پيشاني اش از كثرت عبادت، پينه بسته بود، با وقار تمام وارد مسجدالحرام شد و طواف خانه خدا را انجام داد و همين كه به «حجرالأسود» رسيد، مردم به احترام آن حضرت آن حضرت، راه را باز كرده و به ملاحظه جلالت آن حضرت، خود را كنار كشيدند تا وي بتواند استلام حجرالأسود نمايد و اعمالش را به راحتي انجام دهد.

بر هشام كه از نزديك، شاهد اين ماجرا بود و تصور نمي كرد كه برتر از وي در ميان مسلمانان شخصيتي وجود داشته باشد، بسيار گران آمد و موجب خشمش گرديد، اما خود را كنترل كرد و خشم خويش را بروز نداد تا اين كه شامياني كه در كنارش بودند، از وي پرسيدند: اين شخص كيست كه مردم براي وي اين همه احترام و فضيلت قائلند؟

هشام به خاطر اين كه شاميان پي به فضيلت و منزلت آن حضرت نبرند، خود را به ناداني زد و در پاسخ آنان با بي اعتنايي گفت: او را نمي شناسم!

در حالي كه او بهتر از هر كس آن حضرت را مي شناخت. ابوفراس همام بن غالب، معروف به «فرزدق» كه در جمع شاميان بود، لب به سخن گشود و گفت: اگر تو او را نمي شناسي، من او را مي شناسم، او زين العابدين علي بن الحسين عليه السلام است. آنگاه ابياتي در فضيلت آن حضرت سرود و براي حاضران قرائت كرد. در مطلع قصيده ابوفراس آمده است:



هذا ابن خيز عبادالله كلهم

هذا التقي النقي الطاهر العلم



هذا الذي تعرف البطحاء و طاته

و البيت يعرفه و الحل و الحرم



يكاد يمسكه عرفان راحته

ركن الحطيم اذا ما جاء يستلم



اذا رأته قريش قال قائلها

الي مكارم هذا ينتهي الكرم



ملا عبدالرحمن جامي، سروده هاي فرزدق را در قصيده اي طولاني به نظم پارسي درآورد. وي در ترجمه ابيات فوق گفت:



آن كس است، اين كه مكه و بطحا

زمزم و بو قبيس و خيف و منا



حرم و حل و ركن و بيت و حطيم

ناودان و مقام ابراهيم



هر يك آمد به قدر او عارف

بر علو مقام او واقف



قرة العين سيدالشهدا است

زهره باغ شاخه دو حه زهرا است



ميوه باغ احمد مختار

لاله راغ حيدر كرار



هشام كه انتظار تعريف و تمجيد اهل بيت عليه السلام را در نزد خويش ‍ نداشت، از سروده فرزدق، بسيار خشمگين شد و دستور داد مواجب و حقوق ماهانه و جوايز فرزدق را قطع كنند و او را در مكاني ميان مكه و مدينه، معروف به «عسفان» زنداني نمايند.

فرزدق، مدتي در زندان عسفان گرفتار مأموران خليفه اموي بود، تا اين كه آزاد گرديد. امام زين العابدين عليه السلام براي تقدير از هواداري فرزدق از اهل بيت عليه السلام و بيان فضايل آنان در نزد دشمنان، دوازده هزار درهم براي وي فرستاد و از او عذر خواهي كرد كه اگر بيشتر از اين در نزد ما بود، صله بيشتري مي داديم.

فرزدق از پذيرفتن صله هاي امام زين العابدين عليه السلام خودداري كرد و در پاسخ آن حضرت گفت: هدف من از سرودن آن ابيات، چيزي غير از خرسندي خداي سبحان نبود. من خواستم خدا و رسولش را خشنود كنم.

امام عليه السلام وي را دعا كرد و از او خواست كه آن مال را بپذيرد.

فرزدق پس از اصرار امام زين العابدين عليه السلام، هدايايش را پذيرفت و آن ها را بركت زندگي خويش قرار داد. [15] .


پاورقي

[1] زندگاني چهارده معصوم عليه السلام (ترجمه اعلام الوري)، ص 359.

[2] کشف الغمة، ج 2، ص 275.

[3] ائمتنا، ج 1، ص 259.

[4] کشف الغمه، ج 2، ص 275.

[5] زندگاني چهارده معصوم عليه السلام (ترجمه اعلام الوري)، ص 358.

[6] ائمتنا، ج 1، ص 295.

[7] الارشاد، ج 2، ص 155.

[8] کشف الغمه، ج 2، ص 261.

[9] منتهي الآمال، ج 2، ص 6.

[10] کشف الغمه، ج 2، ص 266.

[11] کشف الغمه، ج 2، ص 266.

[12] همان مدرک 262.

[13] الارشاد، ص 498.

[14] کشف الغمه، ج 2، ص 272.

[15] نک: مناقب آل ابي طالب، ج 3، ص 301؛ کشف الغمه، ج 2، ص 267 و الارشاد، ص 502.