بازگشت

من رفتني هستم


يكي از خاطراتي كه حاج حسين نوتاش از آخرين روزهاي حيات رسول ترك دارد مربوط به ملاقات و عيادتي است كه او به همراه چند نفر از دوستانش به خانه ي رسول رفته بوده اند.

حاج حسين نوتاش مي گفت: در يكي از همان روزهايي كه حاج رسول در بستر بيماري افتاده بود، من به همراه مرحوم حاج ميرزا علي اكبر شيوه و چند نفر ديگر از دوستان به عيادت حاج رسول رفتيم. آن روز حاج رسول با صراحت به ما گفت: «من ديگر رفتني هستم بايد خودم را آماده كنم»

همه ي حاضرين به خصوص آقا ميرزا علي اكبر شيوه از اين سخن ناراحت شدند و گفتد حاجي رسول چرا اينقدر حرفهاي يأس آور مي زني انشاءالله كه عمرت بسيار طولاني خواهد بود...

اما يكدفعه چشمهاي حاج رسول پر از اشك شد و با سوزي خاص اين شعر را براي ما خواند:


آلموشام ويرانه بير منزل سراعين شامي ده [1] .

حاج حسين نوتاش خودش اين مصرع را به اين شكل معنا كرد كه حاج رسول با اين شعر مي خواست به ما حالي كند كه من ديگر مي دانم به آخرهاي عمرم رسيده ام.

حاج حسين نوتاش مي گفت: وقتي حاج رسول با آن حال و هواي سوزناك و عاشقانه اش اين شعر را خواند همه به شدت به گريه افتادند و ديگر هيچكس نتوانست حرفي بزند و ما فقط در كنار بستر حاج رسول گريه مي كرديم.



پاورقي

[1] اين مصرع قسمتي از يک نوحه‏ي ترکي است که زبان حال حضرت ليلا عليهاالسلام است که با جنازه‏ي پاک و مطهر فرزندش حضرت علي اکبر عليه‏السلام سخن مي‏گويد که مي‏خواهد بگويد که من ديگر نمي‏توانم بمانم و بايد به سوي منزلي ويرانه بروم که فهميده‏ام آن منزل ويرانه در يکي از خرابه‏هاي شام است.