بازگشت

اعزام مسلم يا اولين قدم در راه نهضت


نامه هاي مردم كوفه يكي بعد از ديگري در فاصله هاي كوتاه به حسين بن علي عليه السلام مي رسد، آن بزرگوار هر چند مآل كار و پايان اين راه را بخوبي مي داند (و خود هم كراراً با صراحت درباره ي آنها سخن گفت) اما با اين حال مي بايست به خواسته هاي مردم پاسخ دهد و دستهاي نيازي كه بسوي آن حضرت دراز شد بي جواب نگذارد زيرا در غير اين صورت حجت خداوند بر آن مردم سست پيمان و عهدشكن تمام نمي گشت لئلا يكون للناس علي اللَّه حجة بعد الرسل [1] .

حسين عليه السلام بايد به آن همه تقاضاهاي پي درپي پاسخ دهد هر چند كه خود مي داند آنها بر عهدهايشان پايدار و ثابت نيستند از اين نظر يكي از بزرگترين شخصيتهاي خاندان وحي را به نيابت از خود بسوي آنان گسيل مي دارد، حسين عليه السلام مسلم بن عقيل را سوي كوفه فرستاد تا حجت خداوند بر آن مردم تمام گردد، اما خود بسوي آنان حركت نكرد زيرا طرحهاي آن حضرت قدم به قدم تعيين شده است و او اكنون بايد در آن مكان باشد تا روز دگر و شرائط دگري پيش آيد، حسين عليه السلام


مكه را مسكن هميشگي خود انتخاب ننمود و بالاخره مي خواهد از آنجا خارج گردد اما نه اكنون و در نيمه رمضان بلكه در روز هشتم ذي الحجه روزي كه همه ي نقشه هاي طرح شده تا آن روز بخوبي اجراء گردد و زمينه ي كار براي آن قيام خونين و نهضت بزرگ آماده شود.


پاورقي

[1] سوره‏ي نساء آيه 164.