بازگشت

در برابر دعوت ابن زياد


مردم از جنگ با حسين كراهت داشتند و بهمين جهت سعي مي كردند از حضور در لشكرگاه بخاطر حركت به سوي كربلا طفره روند. بسياري از آنها از كوفه مي گريختند تا به كربلا نروند. برخي از آنها در بين كوفه به كربلا، از لشكر جدا شده و مي گريختند. [1] .

ابن زياد با تهديد مردم را به سوي كربلا مي فرستاد و مي گفت هر كس به جنگ با حسين نرود خونش به گردن خود اوست. [2] در عين حال از هر 100 نفري كه اعزام مي شدند تنها حدود 400 -300 نفر در كربلا حاضر بودند. [3] .

اين واقعيتي است كه بگوئيم ابن زياد اصرار داشت دست همه مردم و همه قبائل به خون حسين آغشته شود و جرم قتل او در بين مردم پخش و در نتيجه خون او پاي مال گردد و شورش احتمالي بعدي اتفاق نيفتد، ولي مردم با اينكه مي دانستند يا به جنگ حسين رفتن و يا قبول مرگ، عده اي آن دومي را پذيرا شدند و به جنگ حسين نرفتند.

در عين حال آن بيوفائي شان را نمي توان بخشيد. آنها خود امام را دعوت كردند و خود موجبات قتل او را فراهم آوردند. گروه توابين پس از شهادت حسين عليه السلام به سر قبر او رفتند با او پيمان بستند كه تا آخرين نفر و آخرين نفس بايستند و مبارزه كنند و همين كار را كردند و همه شان هم كشته شدند- ولي چه فايده؟ ديگر حسيني در ميان نبود- آيا بهتر آن نبود همين عزم را در حيات حسين جزم مي كردند و به ياري او مي شتافتند؟


پاورقي

[1] ص 254 اخبار الطوال.

[2] بلاذري ج 2 ص 178.

[3] بلاذري ج 2 ص 179.