بازگشت

مقدمه


عثمان بر اثر سخت سري و بي بند و باري در اجراي دين و حق نشناسي ها و كوته فكري ها سرانجام توسط مردم محاصره و به دست آنها كشته شد. خشم مردم بگونه اي بود كه بهيچ صورت و عنوان امكان جلوگيري از آن وجود نداشت. و عمل به نصايح خيرخواهان مي توانست مانع مرگش گردد و لي او راهي را در پيش گرفته و مشاوران نابابي را براي خود برگزيده بود كه حاصل آن جز مرگ و قتل او و افساد در دين نبود.

از قتل عثمان بعدها عده اي براي خود پلي ساختند و آن را وسيله و ابزاري جهت جلب منافع خود در حكومت قرار داده اند كه از جمله ي آن عده معاويه بود، يعني همانكس كه هيچ گونه كمكي در جلوگيري از قتل عثمان نداشت در حاليكه مي توانست كمك كار موثري باشد.

و شگفت انگيز اين است كه علي عليه السلام را به قتل او متهم داشتند در حاليكه امام همه گاه مردم را از قتل عثمان پرهيز مي داد و به اصطلاح مي خواست خليفه كشي در جامعه رايج نشود. عثمان كه خود گمان داشت علي در توطئه قتلش دخالت دارد به او دستور داد به خارج شهر مدينه برود و علي رفت. پس از چندي از آن پشيمان شد و خواست او به مدينه برگردد و علي برگشت، مجددا دستور داد او به خارج از مدينه برود و... و امام برگشت و فرمود عثمان مرا چون شتر آبكش بحساب آورده است كه دائما مرا


به ورود و خروج از شهر دستور مي دهد... [1] .


پاورقي

[1] نهج‏البلاغه.