بازگشت

تبعيدها


خودكامگي عثمان به جائي رسيد كه در برابر اصحاب پاك و خالص علي موضع مي گرفت و از شدت خودمداري و خودپسندي نمي توانست ديگران را تحمل كند و بهمين جهت به تبعيد پاكان و نيكان پرداخت. حق اين است كه اسلام در عصر خلفا نيمه جان شده بود و خلفا وضع و حال خود را به جائي رساندند كه كسي تحمل عدالت اسلامي و حق شنوي را نداشت.

عثمان كه از انتقاد ابوذر به جان آمده بود او را به شام نزد معاويه تبعيد كرد، معاويه نيز از انتقادات او به ستوه آمده و او را به مدينه برگرداند. عثمان مجددا با او درگير شد و او را به ربذه تبعيد كرد كه سرزميني خشك و بي آب و علف بود. و سفارش كرد كسي حق ندارد در جريان تبعيد از او مشايعت نمايد.


علي عليه السلام به همراه حسن و حسين و تني چند از صحابه خاص به بدرقه اش شتافتند. و حسين عليه السلام در لحظه وداع گفته بود اي عمو، مطمئنا خداي متعال قادر به تغيير وضعي است كه تو در آني و او هر روز در شان و مقامي است. دنياداري مردم باعث شده كه تو را از رعايت دينت باز دارند ولي در اين زمينه كاري نمي توانند انجام دهند. از خداي براي خود صبر و پيروزي بخواه... ابوذر گريست فرمود اي اهل بيت رحمت خداي شما را مورد رحمت قرار دهد. بهنگامي كه شما را مي بينم بياد پيامبر مي رفتم رحمكم الله يا اهل بيت الرحمه اذا رايتكم ذكرت بكم رسول الله. [1] .


پاورقي

[1] ج 2 شرح نهج‏البلاغه ابن ابي‏الحديد ص 375.