بازگشت

مقدمه


عمر از دنيا رفت و قبل از وفات امر حكومت را به شوراي 6 نفري واگذار كرد كه نوع بدعتي از انتخاب بود، كه نه براساس راي و روش ابوبكر بود و نه بر مبناي ادعاي عمل شيخين پس از وفات رسول الله (ص ع).

انتخاب اين 6 نفر كه مي بايست از بين خود، خليفه پيامبر را برگزينند بسيار حساب شده. و مهره ها دقيقا انتخاب شده و از پيش معين بود كه علي از آن شورا بعنوان خليفه بيرون نمي آيد. زيرا در آن جمع سعد بن ابي وقاص حضور داشت كه كينه و دشمني علي را در دل مي پروراند و بعلت حسات و كينه از حق روي گردان بود. عبدالرحمن بن عوف داماد عثمان بود و طبعا به علت قرابت طرفداري عثمان مي كرد و... سرانجام كفه ترازو به سوي عثمان سنگين تر شد بويژه كه علي حاضر نبود براساس رويه شيخين در حكومت عمل كند.

عثمان خليفه شد و اين بار خطري جديدتر موجه اسلام گرديد و آن خطر به قدرت رسيدن امويان و بدست گرفتن پستهاي حساس توسط آنان بود و بفرموده علي (ع) فيالله و للشوري خدايا عجب شورائي بود. [1] .


بگفته ي يكي از بزرگان اين ضايعه بزرگي براي دنياي اسلام بود كه پس از عمر باز هم علي عليه السلام از خلافت دور داشته شد. [2] .


پاورقي

[1] نهج‏البلاغه.

[2] جرج جرداق- صوت العداله الانسانيه.