بازگشت

سخن عبدالله عمر


او بظاهر فردي عابد و زاهد بود ولي سياستمدار. در بين مردم، حتي در عصر حكومت پدرش وجهه اي داشت و بعدها تا عصر امام سجاد عليه السلام زنده بود و گويند در حدود 90 سالگي باشاره حجاج بن يوسف مسموم شد.

او در جريان حركت حسين عليه السلام به سوي عراق از روي مصلحت خواهي به امام گفت به سوي عراق نرود و حتي اعلام كرد اگر قدرت مي داشتم به جبر ترا از اين كار باز مي داشتم، و مدعي بود كه دستگاه در پي كشتن تست و خون ترا مي ريزد و امام در پاسخ او مساله وظيفه و تكليف الهي را مطرح كرد.

او گويد از رسول خدا شنيدم كه حسن عليه السلام و حسين عليه السلام دو گل از گلهاي بوستان دنيوي پيامبرند: سمعت رسول الله: الحسن والحسين ريحانتاي من الدنيا. [1] .


پاورقي

[1] اسدالغابه ص 19.