بازگشت

حضرت آدم و كربلا


در مصيبت حضرت سيّد الشهداء(ع) بنا بر روايات مختلف آنچه به چشم ديده، و ديده نمي شود گريسته اند.

در جريان هبوط حضرت آدم عليه السلام مي باشد كه آن حضرت پس از ترك اولي كه در بهشت انجام داد از بهشت رانده و بر زمين فرستاده شد، محل هبوط آدم عليه السلام در مكّه معظّمه بوده است و در روايات مي باشد كه حضرت آدم عليه السلام بخاطر آن گناه يا ترك اولي بسيار گريست و از گناه خود توبه كرد.

و همچنين مفارقت از همسرش حوّا نيز به غصّه او افزوده بود، بنابراين حضرت آدم عليه السلام بر روي زمين حركت كرد و بيابانها و دشتها را زير پا گذاشت تا گذار حضرت آدم عليه السلام به سرزمين كربلاي پر بلا افتاد، كدام كربلا آن كربلايي كه تا حضرت سيّدالشهداء به آن سرزمين وارد شد و ديگر مركب او حركت ننمود بنابر روايات سه مركب عوض كردند ولي مركب حركت ننمود.

خلاصه آنكه حضرت آدم وقتي به آن سرزمين رسيد، ملاحظه كرد كه گرد غم و غبار، ناراحتي وهمّ و غم در وجودش پديدار شد و قلبش به تنگ آمد، تا رسيد به آنجايي كه شمع فروزان پيامبر (ص) خاموش گشته بود، يعني تا به قتلگاه حضرت سيّد الشهداء (ع) رسيد، قدمش به سنگي برخورد كرد و افتاد - و بر اثر اصابت سرش به زمين - خون از سر حضرت آدم جاري شد، حضرت آدم عليه السلام ناراحت شد و سر به آسمان برداشت كه، بار الها آيا گناه تازه اي مرتكب شده ام كه مرا اينگونه مجازات مي كني؟ خدايا من تمام عالم را گشتم و چنين بلائي بر سرم وارد نشد، حال آنكه در اينجا چنين عقوبت مي شوم!

از جانب پروردگار عالم ندا آمد كه اي آدم از جانب تو گناهي سر نزده است لكن اين همانجايي است كه:

يقتل في هذه الارض ولدك الحسين عليه السلام ظلما

يعني اين همانجايي است كه فرزندت حسين عليه السلام بر اثر ظلم شهيد مي شود، و خداوند روضه سيّد الشهداء را خواند و حضرت آدم عليه السلام بر مصائب آن حضرت گريست، قربان مظلوميّتت حسين جان كه آدم با يك سر شكستن آنگونه به خدا شكايت مي كند، حال آنكه تو با آن همه مصيبت مي فرمايي:

رضا بقضائك و تسليما لامرك لا اله غيرك و لا معبود سواك

حضرت آدم عرض كرد: خدايا آن حسين كه در اين جا شهيد مي شود، ايكون نبيّا؟ پيامبر مي باشد؟

وحي نازل شد كه اي آدم او پيامبر نيست، لكن نوه پيامبر آخرالزمان و فرزند دختر آن پيامبر(ص) فاطمه زهرا مي باشد. پس با رهنمايي جبرئيل چهار مرتبه بر قاتلين حضرت سيّد الشهداء(ع) لعن فرمودند. [1] .


پاورقي

[1] کشکول النور ج 1 ص 132.