بازگشت

سر امام از قفا بريده شد


يكي از ستمهايي كه بـه امام حسين (ع) شد، اين است كه سر امام را از قفا بريدند. وقتي جنگ تمام شد، اسرا را از ميان شهدا بردند. همين كه زينب (س) به جسد امام حسين (ع) رسيد، فرمود: وامحمداه! اين حسين است كه در خـون غوطه ور اسـت، اعضايش قطع شده، سـرش را از قفا بـريده انـد و عـمـامـه و ردايش را از بـدنـش در آورده انـد. وقتـي امام حسين (ع) كشتـه شد، ام كلثوم (س) دستـهايش را روي سرش گذاشت و فرياد زد:

وامحمداه! واجعفراه! واحمزتـاه! واحسناه! اين حسين است كه در كربلا در خون غوطه ور است؛ سرش را از قفا بـريده اند و عمامه و ردا از تنش گرفته اند.

وقتي امام زين العابـدين (ع) در شام شروع بـه خطبـه مي كند چنين مي فرمايد: من پسر كسي هستم كه او را تـشنه كشتـند. من پـسر كسي هستم كه به ستـم كشتـه شد. من پـسر كسي هستـم كه سرش را از قفا بريدند. من پـسر كسي هستم كه او را تشنه كشتند. من پـسر كسي هستم كه در كربـلا افتـاده است. من پـسر كسي هستـم كه عمامه و ردا از بدنش افكنده اند.