بازگشت

طبقه بندي جنبشهاي اجتماعي


يكي از بخشهاي مطالعات جامع شناسان به تيپولوژي و تقسيم بندي انواع گوناگون جنبشهاي اجتماعي مربوط است كه بر حسب وسعت آنها (تعداد شركت كنندگان) برد (محلي، ملي، بين المللي)، مدت، هدفها (خاص يا عام، در جهت دگرگون ساختن افراد يا نظامهاي فوق فردي) توسط برخي صورت گرفته است [1] كوئن عمده انواع جنبشهاي اجتماعي را به قرار ذيل بيان كرده است:

1- جنبش بيانگر: وقتي گروهي به اين نتيجه رسيده باشد كه با موقعيت ناخوشايندي روبروست، جنبش اجتماعي بيانگر امكان دارد به وجود آيد. افرادي كه در اين جنبش شركت مي كنند، خواستار تغيير برداشت مردم از يك واقعيت ناخوشايند اجتماعي هستند و نه دگرگوني بنيادي آن واقعيت. (مانند بيشتر جنبشهاي مسالمت آميز مثل جنبش مبارزه يا آلودگي هوا، مواد مخدر و...)

2- جنبش ارتجاعي يا واپسگرا: مي كوشد اوضاع را به وضع پيشين بازگرداند.

3- جنبش پيشرو: بر آن است كه با ايجاد دگرگونيهاي مثبت در نهادها و سازمانها، جامعه را بهبود بخشد.

4- جنبش محافظه كار: مي كوشد از دگرگوني در جامعه جلوگيري كند. وضع كنوني جامعه را خوشايندترين وضع مي پندارند.

5- جنبش اصلاحي: مي كوشد برخي از جنبه هاي جامعه را تعديل كند بدون اينكه خواسته باشد نظام اجتماعي را يكسره دگرگون سازد.

6- جنبش انقلابي: خواستار دگرگوني سريع و اساسي در جامعه است و مي كوشد نظام اجتماعي موجود را از بيخ و بن براندازد و نظام تازه اي را به جاي آن بنشاند.

7- جنبش آرامانگرا: كوشش مي كند يك محيط اجتماعي آرماني براي يك گروه به نسبت كوچكي از پيروان، ايجاد شود. به اين گونه جنبش، جنبش واپس زن يا جدا سر نيز مي گويند.

8- جنبش مهاجري: كساني كه به اين گونه جنبش مي پيوندند، تجربه تلخي از اوضاع زندگي خود دارند و به اميد يافتن آينده اي روشن تر از زادگاهشان به جايي ديگر مهاجرت مي كنند. [2] .


پاورقي

[1] باتومور، 57: 1368.

[2] کوئن، 317 - 316: 1370.