بازگشت

خاندان عقيل در دو آزمايش بزرگ


كاروان حسيني همچنان به راه خود ادامه مي داد تا شبانه به منزل ثعلبيّه رسيده و در آنجا فرود آمد. چيزي از مدت استراحت امام و ياران نگذشته بود كه دو نفر به نامهاي عبدالله بن سليمان و منذر بن المشمعل اسدي با بدست آوردن اخبار ناگواري از كوفه به خدمت امام (ع) رسيدند. پس از سلام، عرض كردند خبري به حضورتان آورده ايم. اگر صلاح مي دانيد در جمع ياران بگوئيم و اگر صلاح نمي دانيد در پنهاني گزارش كنيم. حضرت با نگاهي به ما و ساير ياران خود، فرمود: من چيزي از اينان پنهان ندارم، خبرتا نرا نزد همه بگوئيد.

گفتيم آيا بخاطر داري ديشب كه مي آمدي بر سر راهت به سواره اي كه از كوفه مي آمد برخورد كردي و چند لحظه درنگ كردي و سپس به راه خود ادامه دادي؟ حضرت فرمود: آري و مي خواستم از او سؤالاتي بنمايم. گفتيم آري به خدا سوگند ما اخبار كوفه را از او جويا شديم و او فردي از طايفه ما بود. او چنين گفت كه من از كوفه بيرون نيامدم تا مسلم و هاني كشته شدند و به چشم خود ديدم كه طناب به پاي آن دو بسته و در كوچه و بازار كوفه مي كشاندند.

حضرت با شنيدن اين خبر چند مرتبه انا لله و انا اليه راجعون را بر زبان جاري ساخته و پيوسته مي فرمود خدا رحمت كند مسلم و هاني را. [1] و به نقل سيد در لهوف: امام حسين(ع) گريه اش گرفت و فرمود: خداي رحمت كند مسلم را كه به سوي روح و ريحان خدا و بهشت و رضوانش شتافت و آنچه كه بر او بود انجام داد... [2] .

همو اضافه مي كند كه با رسيدن خبر شهادت مسلم بن عقيل غوغايي به پا شد و آن منزل يكپارچه صداي ضجّه، گريه و ناله شده و براي مصيبت مسلم اشكها سرازير شد. [3] .

سپس آن دو نفر امام را به خدا سوگند دادند كه از همين جا برگردد زيرا در كوفه ياوري نخواهي داشت و بيم آن را داريم كه اين ماجرا درباره تو تكرار گردد. [4] .

در اينجا تنها گروهي كه نظرشان براي ساير ياران امام حسين(ع) بسيار مهم بود خاندان عقيل بود كه خبر شهادت مسلم را دريافت كرده بود. از اينرو با يك شور و حماسه فراواني راه سخن را بر آن دو نفر اسدي بسته و چنين گفتند: سوگند به خدا هرگز برنمي گرديم تا انتقام خود را بگيريم و يا آنكه مرگ را همانند برادرمان مسلم بچشيم [5] و با اين جملات شورانگيز و اين ايستادگي و شهامت به كساني كه فكر مي كردند آنان همانند ديگران كه بر سر دو راهي قرار گرفته و يا قصد بازگشت را دارند پاسخ بسيار محكمي بود، اينجا بود كه امام(ع) با نگاهي كه به آن دو اسدي مي كرد با يك جمله موضع قاطع و صريح خود را بيان داشت و آن جمله اين بود كه حضرت فرمود: لا خير في العيش بعد هؤلاء [6] ، از پس شهادت اينان هيچ خيري در زندگي نمي باشد. اين به گفت و دستورهاي بعدي را صادر فرمود.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج44، ص372.

[2] مقتل الحسين، ابن طاووس، ص31.

[3] همان، ص20، مقتل الحسين مقرم، ص178.

[4] تاريخ طبري، ج3، ص303.

[5] مقتل الحسين ابومخنف، ص78.

[6] تاريخ طبري، ج3، ص303.