بازگشت

حديث ثقلين


«زيد بن ارقم» گويد: زماني كه پيامبر خدا از حجة الوداع بازگشت و وارد «غدير خم» شد، ظهر بود. دستور فرمود: «كاروان توقف كند.» پس از نماز بالاي منبر رفت و خطبه خواند و فرمود: «اي مردم! من موظف شده ام كه پيغامي را به شما برسانم.»

«اني قد تركت فيكم الثقلين احدهما اكبر من الاخر كتاب الله تعالي و عترتي فانظروا كيف تخلفوني فيهما فانهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض». ثم قال: «ان الله عزوجل مولاي و انا مولي كل مؤمن». ثم اخذ بيد علي (ع) فقال: «»من كنت مولاه فهذا وليه، اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه». [1] .

«همانا من بين شما دو چيز گرانبها به يادگار گذاشتم كه يكي از آن دو از ديگري بزرگتر است: كتاب خداوند تعالي (قرآن) و عترتم، پس بنگريد كه چگونه مرا در آن دو پيروي مي كنيد. همانا آن دو هرگز از هم جدا نشوند تا بر حوض بر من وارد شوند». سپس فرمود: «همانا خداي عزوجل مولاي من و من مولاي همه مؤمنان هستم». آن گاه دست علي (ع) را گرفت و فرمود: «كسي كه من مولاي اويم پس اين علي مولاي اوست. خدايا دوستانش را دوست و دشمنانش را دشمن دار».

«حاكم نيشابوري» در مستدرك [2] و «ابن حجر مكي» (علي رغم تعصب شديدش) در صواعق، مي گويد: «اين حديث صحيح است و هيچ شكي در آن نيست». [3] .

بيش از سيصد نفر از بزرگان اهل سنت به طرق مختلف «حديث غدير خم» و نزول آيات «تبليغ» و «اكمال» [4] را از بيش از يك صد نفر از صحابه رسول گرامي اسلام (ص) نقل نموده اند. [5] .


پاورقي

[1] مستدرک حاکم، ج 3، ص 109.

[2] همان.

[3] الصواعق المحرقه، باب اول فصل پنجم، شبهه يازدهم.

[4] مائده 3، 67.

[5] ر. ک الغدير، چاپ بيروت، ج 1، ص 294.