بازگشت

مقياس هاي كهنه و نو


در محيط اسلامي كه پيغبر صلي الله عليه و آله به وجود آورده بود، مقامات برحسب لياقت، احترام به مقياس تقوي و امور مالي بر پايه ي نياز و مساوات كامل بود. مردم در امور مملكت داري صاحب نظر و مورد توجه بودند و شكل سياسي حكومت - صرف نظر از جنبه ي الهي و به اصطلاح «تئوكراسي» آن - دموكراسي بود.

ولي در سيماي نيم قرن پس از مرگ پيغمبر صلي الله عليه و آله، مي بينيم خطوط انحرافي آرام آرام نقش مي بندد؛ بطوري كه در پايان اين دوران كه منتهي به شهادت امام حسين عليه السلام شد، راه جامعه به كلي از مسير اسلام جدا مي شود، سيري اجمالي در تاريخ ربع قرن اول پس از پيغمبر صلي الله عليه و آله بخوبي نشان مي دهد كه در جامعه ي نو بنياد اسلامي، همراه با گام هاي بلندي كه در راه توسعه قلمرو اسلام برداشته مي شود، انحرافاتي هم آمده و در شؤون مختلف سياسي، اقتصادي، نظامي و اجتماعي، تضادها، نقارها و كدورتها و فتنه انگيزي ها راه يافته و اختلاف نظرها و گفتگوها و مبارزات مخفي و علني بين احزاب و گروه ها و قبيله ها شروع شده و ادامه يافته است. از طرفي قدرت طلبي ها، مال اندوزي ها، زورگويي ها؛ و از طرفي فقر و بي چيزي و ناراحتي عمومي، رواج پيدا كرده است. با فتوحات لشكريان اسلام، مردم با شهرها و اوضاع تازه اي آشنا شده و آب و زمين به دست آورده، عده اي به نوا رسيده و دسته اي بينوا شده اند.


در ربع دوم نيم قرن، اختلافات داخلي به اوج شدت مي رسد و جنگ هاي پي گير و مداوم داخلي شروع مي شود و پس از يك سري جنگ ها، قدرت به دست بني اميه مي افتد و ديكتاتوري به اوج شدت مي رسد و نظامات، يك باره دگرگون مي گردد.

بطور كلي، انحرافاتي كه بطور تصاعدي در اجتماع اسلامي نشر مي يافت، معلول انحراف حكومت اسلامي از مسير صحيح و تعليم يافته ي رسول الله صلي الله عليه و آله بودز: انحراف، هميشه از يك نقطه ي كوچك شروع مي شود؛ ولي هر گام كه در جهت انحرافي برداشته شود، فاصله را از خط اصلي بيشتر مي سازد. و ما اينك سير تصاعدي جريان انحرافي را از نظر مي گذرانيم. ما اين قسمت را در چهار مرحله خلاصه نموده ايم و چنين تصور مي كنيم كه هر يك از اين چهار مرحله، در يكديگر تأثير متقابل داشته، گيرم كه به ترتيب ديگر، هر كدام علت ديگري بوده است:

1- انحراف سياسي، 2- انحراف اقتصادي، 3- انحراف نظامي، 4- انحراف عمومي