بازگشت

محمد بن اشعث


محمد، فرزند ديگر اشعث بن قيس بود، مادرش ام فروه است و او از ياران عمر و عثمان دانسته اند. [1] پسر اشعث، به درخواست ابن زياد در به دام انداختن هاني و فريب او براي آمدن به دارالاماره نقش داشت. [2] همچنين او با سي صد نفر، براي دست گيري مسلم بن عقيل، سراي طوعه را به محاصره درآورد. آنان چون مسلم را آماده ي رزم ديدند، ناجوانمردانه آتش بر در خانه زدند تا او بيرون آيد. مسلم چون بيرون آمد، به خوبي جنگيد؛ به گونه اي كه محمد بن اشعث از دست گيري مسلم عاجز ماند و از ابن زياد در خواست كمك كرد و چون عبيدالله از عجز آنان به شگفت آمد، پسر اشعث در پاسخ، مسلم را مردي دانست كه با هزار مرد برابر است و «او را به اين آساني نتوان به دست آورد». محمد به توصيه ي عبيدالله، به مسلم امان داد و مسلم نيز در پاسخ، او و همراهانش را «گروه فسقه ي فجره» خطاب كرد و ايشان را


لعن نمود. سرانجام به علت فروني جراحات وارده بر اثر ضربات شمشير و سنگ، پسر اشعث دستور داد تا همگان به اتفاق بر مسلم حمله برده، او را دست گير كردند. پسر اشعث، مسلم را نزد ابن زياد برد و در به شهادت رسيدن او نقش ايفا كرد. [3] امام حسين عليه السلام روز عاشورا در پاسخ قيس بن اشعث، از نقش محمد بن اشعث، در قتل مسلم بن عقيل ياد كرد و فرمود:

تو برادر برادرت (محمد بن اشعث) هستي! مي خواهي بني هاشم بيش از خون مسلم بن عقيل را از شما بطلبند؟ [4] .

محمد بن اشعث از كساني بود كه براي جنگ با امام حسين عليه السلام به كربلا آمد. به گفته ي ابن اعثم، چون امام از قرابت خود با پيامبر صلي الله عليه و آله ياد كرد، محمد بن اشعث بي شرمانه از لشكر عمرسعد آواز داد: اي حسين! چه قرابت است تو را با محمد مصطفي صلي الله عليه و آله امام حسين عليه السلام دست به دعا برداشت و فرمود:

خدايا! پسر اشعث ادعا مي كند كه مرا با پيغمبر تو هيچ قرابت نيست؛ هم امروز او را خوارگردان و سزاي اين گفتار هر چه زودتر بدو برسان.

ابن اشعث در آن حال نياز به تخلي پيدا كرد واز لشكر بيرون رفت و بر دهانه ي سوراخي نشست. كژدمي سياه از آن سوراخ بيرون آمد و او را بزد و پسر اشعث در نجاست خود افتاد و در آن مي غلطيد تا جان داد و


به جهنم پيوست. [5] .


پاورقي

[1] الفتوح، ص 46.

[2] همان، ص 851 و 853.

[3] همان، ص 860.

[4] وقعة الطف، ص 209؛ ارشاد، ج 2، ص 98.

[5] الفتوح، ص 899 و 900؛

برخي مدعي‏اند که محمد بن اشعث تا هنگام قيام مختار ثقفي زنده بوده است که به همراه ابن‏سعد فرار کرد. (الاخبار الطوال ص 298) و سپس به دست مختار کشته شد. (ذوب النضار، ص 149).