بازگشت

عبدالرحمان بن حصين ازدي


او از نيروهايي بود كه آب را بر امام سد كرده بود و پس از بستن آب فرات، او بانگ زد: اي پسر فاطمه و اي فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله تو از اين آب، يك قطره نچشي تا آن وقت كه طعم مرگ بچشي يا به حكم عبيدالله گردن نهي.

امام حسين عليه السلام چون اين آواز را شنيد، فرمود:

تو كيستي كه اين چنين مي گويي؟

او خود را معرفي كرد و آن حضرت فرمود:

«اللهم قتله عطشانا و لا تغفر له ابدا»؛

خدايا! او را از تشنگي بكش و هرگز او را ميامرز.

به گفته ي راويان، عبدالرحمان بيمار گشت و تشنگي بر او غالب گشت و هر قدر آب مي خورد، تشنگي او فرو نمي نشست و از تشنگي فرياد مي كرد تا جان به مالك دوزخ سپرد. [1] .


پاورقي

[1] الفتوح، ص 893؛ روضة الواعظين، ج 1، ص 183.