بازگشت

شريح قاضي


شريح بن حارث كندي، در دوران پيامبر صلي الله عليه و آله مسلمان شد. او در يمن مقيم بود و عمر، او را قاضي شهر كوفه قرار داد و شصت سال، اين منصب را عهده دار بود. [1] اميرمؤمنان عليه السلام تصميم به عزل او گرفت؛ اما مردم كوفه اعتراض كرده، خواستار ابقاي او شدند. شريح، بارها در برابر امام ايستاد و بي ادبي هاي از خود نشان داد؛ از جمله او در برابر مخالفت امام با نماز تراويح ايستاد و با فرياد «واسنة عمراه»، از اين بدعت عمر دفاع كرد. [2] شريح به درخواست زياد بن ابيه، همراه چند نفر از اشراف كوفه، بر ضد حجر بن عدي گواهي داد و معاويه به اين بهانه، حجر را به شهادت رساند. [3] .

پس از تسلط ابن زياد بر كوفه و دست گيري هاني بن عروة كه از رؤساي قبيله ي مذحج بود، مذحجيان دارالاماره را محاصره كرده، خواستار آزادي صحيح هاني شدند. ابن زياد از شريح كه مردم به او اطمينان داشتند، خواست كه نزد معترضان رفته، به دروغ سلامتي هاني را به آنان اعلام دارد تا آنان پراكنده شوند. شريح نيز با روشي خائنانه به مردم اطمينان داد كه هاني به عروة زنده است و در نتيجه مرد متفرق شدند. [4] .

شايع است كه شريح به قتل امام حسين عليه السلام فتوا داده است؛ اما در منابع معتبر، از اين امر خبري نيست [5] .

با آمدن مختار به شهر كوفه و اقامت در آن شهر، برخي


از مردم، خواهان ابقاي شريح در منصب قضا شدند كه در مقابل، دوست داران اهل بيت از اين پيشنهاد برآشفتند و از عثماني بودن شريح، شهادت او بر عليه حجر و خيانتش در ماجراي هاني ياد كردند و مختار نيز از نصب او خودداري كرد. [6] .


پاورقي

[1] تهذيب الکمال، ج 8، ص 318؛ سير اعلام النبلاء، ج 5، ص 130.

[2] تنقيح المقال، ج 2، ص 83.

[3] همان.

[4] الاخبار الطوال، ص 238.

[5] حسين عندليب، ثار الله، ص 126.

[6] تاريخ الامم و الملوک، ج 6، ص 34.