عبدالله بن يقطر حميري
ابن يقطر، [1] برادر رضاعي امام حسين عليه السلام است. [2] او از ياران پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به شمار مي آمد. [3] و نقش سفير را در حماسه ي امام حسين عليه السلام ايفا كرد. چون مسلم از مردم كوفه بيعت ستاند، نامه اي براي امام فرستاد و آن حضرت را به عزيمت به سوي كوفه ترغيب كرد. امام نيز در مكه پاسخي به نامه ي مسلم نوشت و آن را به عبدالله يقطر سپرد. پيك نامه ي امام، در قادسيه، توسط حصين بن تميم بازداشت شد [4] و به نزد عبيدالله بن زياد فرستاده شد. او در بازجويي مقاومت كرد و چيزي نگفت. ابن زياد از او درخواست كرد كه بالاي قصر رود و امام را دشنام دهد. عبدالله از اين فرصت بهره جست و بالاي قصر رفت و چون به مردم نگريست، بانگ زد:
اي مردم! من فرستاده حسين به سوي شما هستم. او را ياري كنيد و با او بر ضد پسر مرجانه و پسر سميه ي حرام زاده، هم دستان شويد.
در آن حال، ابن زياد دستور داد آن يار پيامبر را از بالاي قصر به زير انداختند؛ استخوان بدنش به شدت كوبيده شد و شكست. عبدالملك بن عمير قاضي كوفه، بالاي سر او آمد و با كارد عبدالله را ذبح كرد و گردنش را بريد. چون خبر شهادت عبدالله بن يقطر در منزل گاه زباله به امام حسين عليه السلام رسيد، آن حضرت بسيار متأسف شد و اين واقعه را به ياران خبر داد. [5] .
پاورقي
[1] برخي عبدالله بن بقطر ضبط کردهاند. (وقع الطف، ص 163).
[2] ابصارالعين، ص 93؛ سماوي به اين نکته تأکيد دارد که مادر عبدالله به امام حسين عليهالسلام شير نداده بود، بلکه از آن حضرت در دوران کودکي نگهداري ميکرد؛چون امام جز از مادرش فاطمه عليهاالسلام از کسي شير نخورده است و رواياتي در تأييد آن وجود دارد؛ اما علامه مجلسي به اين روايات خدشه ميکند و آنها را مرسل ميداند. (محمد باقر مجلسي، مرآة العقول، ج 5، ص 365).
[3] ابصار العين، ص 93.
[4] برخي مدعياند که عبدالله را امام به همراه مسلم روانه کوفه کرد و چون مسلم بيوفايي کوفيان را ديد، عبدالله را نزد امام فرستاد تا آن حضرت را از ماجرا آگاه کند؛ اما او توسط حصين تميم بازداشت. شد (ابصار العين، ص 94). ابن اعثم کوفي مدعي است که چون عبدالله دستگير شد، نامهاي از سوي مسلم براي امام به همراه داشت که در آن نامه، مسلم از بيعت مردم کوفه خبر داده بود و از ايشان براي تعجيل درآمدن به کوفه دعوت کرده بود. (الفتتوح، ص 852).
[5] ارشاد ج 2، ص 75؛ ابصار العين ص 93 و 94؛ ر.ک الاصابه، ج 4، ص 56؛ در اين چاپ عبدالله بن يقظه ضبط شد است.