بازگشت

بيضه


امام در اين منزل، به ياران خود و اصحاب حر، چنين گفت:

اي مردم! پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: هر كس سلطان ستم كاري را ببيند كه حرام خداوند را حلال مي شمرد، پيمان الهي را مي شكند، با سنت رسول الله مخالفت مي كند و در ميان بندگان خدا به گناه و ستم رفتار مي كند، اگر در برابر او با كردار و گفتار ايستادگي نكند، شايسته است كه خداوند آن كس را هم نشين همان حاكم نمايد. آگاه باشيد كه اين زمام داران، به پيروي شيطان در آمده اند و اطاعت پروردگار را رها كرده اند. آشكارا فساد مي كنند و حدود الهي را به كناري نهاده اند. بيت المال را به خود اختصاص داده اند، حرام خداوند را حلال و حلال او را حرام مي كنند و من براي تغيير اين وضعيت سزاوارترم.

سپس امام به نامه هاي دعوت كوفيان اشاره كرد و فرمود:

اگر بر بيعت خود پايدار بمانيد، رشد خود را نشان داده ايد و اگر پيمان شكستيد و بيعت مرا از گردن خود برداشتيد، قسم به جانم كه اين عمل از شما بعيد نيست؛ چرا كه با پدر، برادر و پسر عمويم مسلم، اين گونه رفتار كرديد. كي كه به وسيله ي شما فريفته شود، فريب خورده است. بهره خود را از دست داديد و بخت خود را ضايع ساختيد.

چون حر از جنگ و نابودي سخن گفت، امام حسين عليه السلام رو به او كرد و فرمود: «مرا از مرگ مي ترساني؟» آن گاه سخن آن مرد اوسي با


عموزاده اش را كه مي خواست از پيامبر صلي الله عليه و آله حمايت كند، بر زبان راند و فرمود:



سامضي و ما بالموت معار علي الفتي

اذا ما نوي حقا و جاهد مسلما



و واسي الرجال الصالحين بنفسه

و فارق مثبورا يغش و يرغما



فان عشت لم اندم و ان مت لم الم

كفي بك ذلا ان تعيش و ترغما [1] .



به زودي مي روم؛ مرگ بر جوان مرد ننگ نيست. هنگامي كه او انگيزه اي درست دارد و در حالي كه مسلمان است، بر آن انگيزه جهاد مي كند.

جانش را فداي انسان هاي صالح مي كند و از فريب خورده ي تباه شده و خوار، دوري مي گزيند.

اگر زنده ماندم، پشيمان نيستم و اگر مردم، ملامت نمي شوم؛ براي تو خواري همين بس كه به ننگ بماني.


پاورقي

[1] وقعة الطف، ص 172 و 173؛ ارشاد، ج 2، ص 179.