جريان خودي
در اين جريان، مي توان از چهره هاي هاشمي، چون عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر و محمد حنفيه ياد كرد؛ شخصيت هاي مثبتي كه از همراهي امام معذور بودند [1] و در ديدارهاي متعدد، با يادكرد از
پيشينه ي منفي كوفيان، امام را از رفتن به عراق بر حذر داشتند. امام حسين عليه السلام در برابر محمد حنفيه در مدينه، وصيت نامه ي خود را براي او نوشت و در آن تصريح كرد:
تنها به انگيزه ي سامان بخشي در امت جدم برخاستم. [2] .
امام در پاسخ به عبدالله بن جعفر نيز با رفع شبهه ي اختلاف انگيزي از حركت خود - كه عده اي مطرح مي ساختند، - چنين نوشت؛
كسي كه مردم را به خدا و رسول صلي الله عليه و آله او مي خواند و عمل صالح انجام مي دهد، موجب اختلاف و دشمني نمي شود.
در نامه ي پسر جعفر، چون سخن از امان ستاندن بود، امام بهترين امان را امان خداوند دانست. [3] .
همچنين امام در پاسخ به عبدالله بن عباس فرمود:
آنان دست از من برندارند، هر جا باشم، مرا بجويند تا با ناخوشايندي بيعتشان كنم و مرا بكشند. به خدا سوگند. آنان بر من ستم كنند و من در فرمان پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به همان سان كه فرمود: خواهم بود؛ (انا لله و انا اليه راجعون.). [4] .
پاورقي
[1] اين پرسش مطرح است که چرا اين سه شخصيت فرهيخته، امام را همراهي نکردند؟ پاسخ اين سؤال اين گونه بيان شده است:
عبدالله بن جعفر از شرکت در جنگ معذور بود؛ اما فرزندانش را به کربلا فرستاد (عبدالله مامقاني، تنقيح المقال، ج 2، ص 173)؛ به گفتهي برخي از مورخان، او در آن مقطع نابينا شده بود. (نقدي، زينب الکبري، ص 87).دربارهي محمد بن حنفيه نيز ادعا شده که او بيمار بوده است و قادر به مشارکت در اين حماسه نبوده است. (عالمهي حلي، المسائل المهنائيه، ص 38)؛ عبدالله بن عباس نيز گويا در ماههاي پاياني سال شصت، مشکل بينايي داشت و حتي او را نابينا دانستهاند و چنين بيماري او را از همراهي با امام معذور ميساخت. (تنقيح المقال، ج 2، ص 191؛ الامام الحسين عليهالسلام في مکة المکرمه، ص 245، 244).
[2] بحارالانوار، ج 44، ص 329؛ مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 89.
[3] وقعة الطف، ص 155.
[4] محمد مهدي حائري، معالي السبطين، ج 1، ص 246.