بازگشت

گفتگوي امام حسين با بردارش محمد حنفيه و نظريه محمد حنفيه


محمد بن حنفيه رحمه الله آگاه شد كه حضرت قصد دارد از مدينه خارج شود. شرفياب خدمت حضرت شد و گفت: اي برادر، تو عزيزترين خلق نزد مني و از همه كس نزد من محبوب تري و من كسي نيستم كه نصيحت خود را از تو دريغ كنم، از بيعت يزيد تا آن حدي كه مي تواني خودداري كن. خداي بزرگ تو را بر من شرف داده و از سادات اهل بهشت قرار داد.

امام حسين عليه السلام فرمود: برادر، پس به كجا سفر كنم؟ محمد بن حنفيه گفت: به مكه برو و در همان جا بمان و اهل مكه با تو بي وفايي نمودند متوجه بلاد يمن شو كه اهل آن شهر شيعيان پدر و جد تواند و دل هاي رحيم و عزم هاي صميم دارند. اگر آن ها هم بي وفايي نمودند، به طرف كوه ها و بيابان ها شو يا از شهري به شهري پناه ببر [1] تا ببيني عاقبت كار مردم به كجا منتهي مي شود. امام عليه السلام فرمود: اي برادر! درباره ي من مهرباني كردي، خداوند ما بين ما و اين گروه فاسق حكم فرمايد.

بر اساس بعضي روايات، محمد بن حنفيه سخن را قطع كرد و بسيار گريست [2] و آن امام مظلوم هم گريه كرد. امام حسين عليه السلام فرمود: اي برادر، سوگند به خدا اگر در دنيا هيچ پناه و منزلتي هم نداشته باشم با يزيد بن معاويه بيعت نمي كنم و در راه هدف و ايده ي خود جان خواهم سپرد.



پاورقي

[1] ارشاد مفيد، ص 202.

[2] ينابيع الموده، چاپ اسلامبول، ص 337 به نقل از مقتل ابي مخنف.