بازگشت

آثار و نتايج نهضت امام حسين


آثار و نتايج نهضتي كه سيدالشهدا عليه السلام بر پا نمود، مزاياي آن تمام


شدني نيست و درس عبرتي است براي آيندگان و سرمشق نهضتي است بر از جان گذشتگان؛ بر آنها كه در راه دين و در احياي شريعت سيدالمرسلين صلي الله عليه و آله جان خود را نثار مي كنند و نفس هاي خود را قرباني مي دهند. و در فكر آنند كه ظلم و ستم هاي بني اميه را با مرور زمان به ياد علاقمندان اسلام و قرآن بياورند و جناياتي كه آن شجره ي خبيثه در حق خاندان پيغمبر صلي الله عليه و آله كرده اند، با گذشت زمان كهنه و فراموش ‍ نگردد و جنايتكاران دوران نتوانند انكار نمايند، چنان كه در گذشته اشاره شد كه ابن تيميه با تمام بي حيايي و پررويي چه كلمات جنايتكارانه اي به قلم آورده و چطور كاري را كه مثل آفتاب است خواسته انكار نمايد. ابن تيميه ها در هر زمان در كمينند و در هر دوران مي خواهند طرفداران اهل بيت عليهم السلام را هدف اكاذيب خودشان قرار بدهند.

لذا شيعه در تمامي روزها سوگوار حضرت سيدالشهدا عليه السلام است و از آنهاست روز اربعين آن حضرت كه در تظاهر به زيارت و اقامه ماتم و عزاداري كوتاهي نكرده و نبايد بكنند. و از اين جاست كه امام حسن عسكري عليه السلام زيارت اربعين را از علايم ايمان شمرده اند؛ چون مؤمن واقعي كسي است كه نگذارد آثار نهضت حسيني فراموش شود و از شركت در هدف آن حضرت كوتاهي نورزد. [1] .

چون حسن بن علي عليه السلام شهيد شد، شيعيان [2] عراق به جنبش ‍ آمدند و به امام حسين عليه السلام نامه نوشتند در خلع معاويه و بيعت با آن حضرت. اما او امتناع كرد و فرمود: ميان ما و معاويه [3] پيمان و عقدي است كه شكستن آن روا نباشد تا مدت آن سرآيد و چون معاويه بميرد در اين كار بايد نگريست.

معاويه در نيمه ي ماه رجب سال 60 هجري در دمشق به جهنم واصل شد. يزيد وقت مرگ پدرش در حوران بود. [4] ضحاك بن قيس پس از مرگ معاويه


به منبر رفت و كفن معاويه را به دست گرفت، خداي را سپاس گفت و ستايش كرد و گفت: معاويه پناه عرب بود. خداوند فتنه ها را به وسيله ي او از بين برد و او براي عرب پشتيبان بزرگي بود. او را بربندگان فرمانروايي داد و شهرها را به دست او گشود. [5] .

اينك معاويه از اين جهان رفت و اين كفن اوست كه او را در آن بپيچيم و در گور كنيم و او را به اعمالش واگذاريم تا پس از برزخ در قيامت حاضر گردد و نتيجه ي كارهايش را ببيند. هركس ميل دارد او را تشييع كند بيايد. سپس ‍ ضحاك بر وي نماز گزارد و او را در مقبره ي باب الصغير دفن كردند، و بلافاصله توسط پيك مخصوص جريان را به يزيد اطلاع داد و تأكيد كرد كه هر چه زودتر در قصر خلافت حاضر شود و از مردم مجددا بيعت گيرد. [6] .

يزيد پس از اطلاع از حوران بيرون شد و بعد از سه روز خود را به دمشق رسانيد. ضحاك با گروهي از وي استقبال كردند. پس از آن كه به همديگر رسيدند ضحاك او را بالاي قبر پدرش برد و او بر قبر پدرش نماز گزارد و پس ‍ از آن داخل شهر شد و در مسجد جامع بر منبر قرار گرفت و گفت:

اي مردم، معاويه يكي از بندگان خدا بود، خداوند بر وي احسان كرد و سپس به سوي خود فراخواند. معاويه از جانشينش بهتر و از سابقينش پايين تر بود. من از اعمال و كردار او سخن نمي گويم؛ زيرا خداوند به اسرار آن داناتر است. اگر پروردگار از وي درگذرد با رحمت خود از وي در گذشته و اگر او را عقوبت كند، به سبب گناهاني است كه وي مرتكب شده؛ من اينك بعد از وي به مقام خلافت نشسته ام. من اكنون در نظر ندارم حادثه ايجاد كنم و در تعقيب كسي باشم وليكن اگر كسي بخواهد از حدش تجاوز كند از او عذري نخواهم پذيرفت. پدرم معاويه شما را در دريا به جنگ وامي داشت وليكن من اين برنامه را اجرا نخواهم كرد و شما را به جنگ دريايي نخواهم فرستاد. پدرم در تابستان با


روميان جنگ مي كرد و من اين كار را نخواهم كرد. پدرم حقوق شما را در سه قسمت مي پرداخت وليكن من يكجا پرداخت مي كنم [7] .

آري، او بايد حقوق زياد به سربازان بي دينش بدهد تا فرزندان علي عليه السلام را اذيت و آزار نمايند.


پاورقي

[1] تحقيق درباره ي روز اربعين، ص 258.

[2] نفس المهموم، ص 28.

[3] ارشاد مفيد، ص 200.

[4] حوران به ضم حاء و تشديد از قراي شهر حلب در سوريه است.

[5] نفس المهموم، ص 29.

[6] چهره ي خونين، ص 145 به نقل از مقتل خوارزمي، ج 1، ص 187.

[7] چهره ي خونين، ص 145، به نقل از البدايه و النهايه، ص 1438.