بازگشت

فرمان امام حسين به معاويه


علامه مجلسي رحمه الله از مناقب [1] نقل مي كند: روزي اعرابي [2] از معاويه ملعون حاجتي خواست. معاويه از برآوردن حاجت او مسامحه نشان داد. اتفاقا امام حسين عليه السلام در آن مجلس وارد مي شود. معاويه از جواب اعرابي اعراض نموده و با سيد الشهدا مشغول صحبت مي شود. اعرابي از بعضي حاضران مجلس پرسيد كه اين شخص كه بود كه وارد مجلس شد و با معاويه مشغول صحبت است؟

در جواب اعرابي گفته شد: اين مرد حسين بن علي عليه السلام بود. اعرابي


به امام عليه السلام عرضه داشت: اي فرزند دختر رسول الله درباره قضاي حاجت من به معاويه امر فرماييد كه حاجت مرا برآورد. امام حسين عليه السلام به معاويه فرمود: حاجت اين مرد را برآور. معاويه به دستور حضرت حاجت اعرابي را برآورده نمود.

اعرابي نيز به همين مناسبت اشعاري را سرود:



اتيت العيشمي فلم يجد لي

الي ان هزه ابن الرسول



هو ابن مصطفي كرما وجودا

و من بطن المطهرة البتول



و ان لهاشم فضلا عليكم

كما فضل الربيع علي المحصول



به سوي درخت خشك فاسدي آمدم، بلكه از آن به من منفعتي رسد (يعني معاويه). پس سخاوتي نكرد و منفعتي به من نرسانيد تا اين كه حركت داد درخت خشك را فرزند گرامي رسول خدا كه بي شك فرزند پيامبر مصطفي صلي الله عليه و آله و پسنديده و برگزيده است از حيث سخاوت و كرم و كريم و جواد است و از بطن مطهره بتول عذراست.

به درستي كه اي معاويه گروه بني هاشم را بر شما كه نسل اميد هستيد از قدر و فضيلت و منقبت و زيادتي هست چنان كه زمين گلزار و فصل بهار را فضيلت بيشتري است بر زمين خشك خالي و بي علف و بي ثمر و بر فصل خزان.

معاويه به اعرابي خطاب كرد: من تو را عطا نمودم و حاجت تو را برآوردم، اما تو حسين عليه السلام را مدح و ثنا مي گويي؟ اعرابي پاك طينت و نيكو سيرت به معاويه ملعون گفت: اي معاويه! عطا نمودي براي من از حق و مال آن بزرگوار و برآوردي حاجت مرا به گفته او؛ يعني تو را هيچ حقي در ميان نيست تا سزاوار مدح و ثنا باشي. [3] .


پاورقي

[1] مناقب، ج 4، ص 82.

[2] اعرابي به معناي بيابان نشين آمده است.

[3] محن الابرار، ص 28.